یادداشت های یه آسمونی
در هر خط دستانت جای پای روزگار مانده است یا ترا من وفا بیاموزم. یا زتو من جفا بیاموزم یا وفا یا جفا ازین دویکی یا بیاموز یا بیاموزم با تو چندان وفا کنم صنما کاین جهان را وفا بیاموزم به کدامین دعات خواهم یافت !!!!!!sheila jooooooooooooon rozet mobarakkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkk وای چه خسته می کند تنگی این قفس مرا خیلی دلم گرفته پروانه یادت به سر شمع وجودم میچرخد و پر میشود هجران من از اشک گرمی به زمستان ندهد محفل سردم گرم از دم اشک است زمستان من از اشک این رویش گلهای مژه بیسببم نیست سرسبزی صحراست گلستان من از اشک از چشمه چشمم به سرِ چشمِه یادت باران زده بر داغ شبستان من از اشک از هر طرفی آتش سوزان جُدائی است ز آن است که خود میچکد از جان من از اشک از بسکه به نامت زدهام شعر و غزل را گل داده به هر صفحه دیوان من از اشک با چشم تو کآغاز نمودم سفر عمر چون چشم سیاهت شده پایان من از اشک (نیداود)، از این راه به آفاق توان رفت این است نصیب من و پیمان من از اشک سلامت را ناتوان در پاسخم لولی وش مغموم زبانم را به تاراج سران سبز می خواهند سر در گریبان کردنم از بابت نادیدن ظلم است و مدت هاست که حتی خود صدایم برده ام از یاد چراغ راه اند یشم چنان کم سوست که حتی ناتوان در دیدن وفهمیدن اندیشه های خویش می باشم اگرچه رهنمای راه من کم سوست ولی اندیشه هایم سخت و پا برجاست دست هایم گرچه پنهان اند لیک می دوزند درفش کاویانی را و من نیز لرزانم اگرچه در کناراتش ظلمی زدم منزل که من هم هیزم انم و می سوزم چنان لرزان که از لرزیدنم شاید فرو ریزند دیوارهای کاخ استبداد وهرای گرمای درونم جوش می ارد چشمه های نهان را در دل کوهان ومن می بینم ان روزی که نامندش 1اذار روز رقص و پاکوبی (فاطمه گلدوزیان) مواظب اون عاشق هایی باش، که چشماشون را می بندند.
شاید دارند هزاران دروغ را پنهان میکنند.
هیچ وقت نمی دونی چه کسی تو خیال آنها است.
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون را می بندند. Beware of lovers, who close.their eyes
They could be hiding a thousand lies
You never know they fantasize
Beware of lovers who close their eyes
شاید تو فکر اون اولین عشقش باشه که دوباره به سراغش رفته
" سوال نکن تا دروغ نشنوی"
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون را می بندند It might be a stranger , or your best friend
Her very first lover that she"s holding again
Ask no questions and you"ll get no lies
Beware of lovers ,who close their eyes آیا داره با فکر پلید برای تو نقش بازی می کند؟
یا واقعا تو هستی که او را هیپنوتیزم کردی؟
مواظب اون عاشق هایی باش که چشماشون را میبندند. Dose she play the part with a cludy mind?
Is it really you that has her hypnotized?
Beware of lovers, who close their eyes
اگر با آتش بازی میکنی،مواظب شعله اش باش.
دو نفر که عشق آتشینی به هم دارند بازی خطرناکی
می کنند در گرمای شور،عشق و اوج رضایت عاشق
تو می شوند و چشمانشان را می بندند.
دستهایت که هستی تو در آن موج میزند
دستهایت که کتابچه خاطرات توست
دستهایت که نگین عقیقش
پیوند به اصالت است
دستهایت
دستهای مهربان تو
که جون آینه زندگی است.
دستهایت را
بیشتر از همیشه دوست میدارم
و جقدر دلم میخواست
که دستهایت
در دستهای کوچک من گرم میشدند.
محنت سرایی..
که در وی خوشدلی را نیست جایی.
دل مسکین چرا غمگین نباشد؟
که در عالم نیابد دلربایی .
تن مهجور چون رنجور نبود؟
چه تاب کوه دارد رشته تایی؟.
چگونه غرق خونابه نباشم؟
که دستم مینگیرد آشنایی.
بمیرد دل چو دلداری نبیند
بکاهد جان چون نبود جان فزایی.
بنالم بلبلآسا چون نیابم
ز باغ دلبران بوی وفایی .
فتادم باز در وادی خون خوار
نمیبینم رهی را رهنمایی.
نه دل را در تحیر پای بندی
نه جان را جز تمنا دلگشایی.
درین وادی فرو شد کاروانها
که کس نشنید آواز درایی .
درین ره هر نفس صد خون بریزد
نیارد خواستن کس خونبهایی .
دل من چشم میدارد کزین ره
بیابد بهر چشمش توتیایی .
روانم نیز در بسته است همت
که بگشاید در راحت سرایی.
تنم هم گوش میدارد کزین در
به گوش جانش آید مرحبایی.
تمنا میکند مسکین عراقی
که دریابد بقا بعد از فنایی......
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
پای به دام جسم و دل همره کاروان جان
آه چه حسرت آورد زمزمه ی جرس مرا
گرگ درنده ای تاخت به من به نام زندگی
پنجه که در جگر زند نام نهد نفس مرا
طوطی هند عالم قدسم و طبع قندجو
وه که به گند خاکیان ساخته چون مگس مرا
من که به شاخ سرو و گل پا ننهادمی، کنون
دست نصیب بین که پر دوخت به خار و خس مرا
آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار
آتش آه گو بسوز آنچه به دل هوس مرا
جز غم بی کسی دراین سفله سرای ناکسی
من نشناختم کسی گو مشناس کس مرا
انگار هر روز غروب جمعه ست
خیلی سخته که تموم دنیا برات زندون باشه
کاش آدمی با درد دل کمی سبک می شد
ولی افسوس . . .
برای تشکر از دوست خوبم یادادشتی رو که برام گذاشتند منم برای شما می زارم