یادداشت های یه آسمونی
به خدا نگو مشکل بزرگی دارم، به مشکلات بگو خدای بزرگی دارم. خدا فرمود: کسی که در دنیا مرا فراموش کند من در آخرت او را فراموش می کنم. اگر به آنچه دوست داری نرسیدی، آنچه را داری دوست بدار. سلام به دوستان عزیزم. این قسمت از وبلاگ رو می خوام به واژگان شیرازی اختصاص بدم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد. البته باید اضافه کنم دیگه همه این لغات بین مردم تو شیراز استفاده نمی شه ولی من معتقدم باید هر چیزی که مربوط به اصالت یک جا هست حفظ بشه واسه همین اینها توی وبلاگم قرار دادم . منتظر دیدن ادامه لغات هم باشید. 1. پخمه ( پ َ خ م ِ ه PAKHME )=احمق، کودن، بی شعور، خرفت، گیج، منگ. 2. پر ( پِ ر PER )= پر خوردن به معنی چرخ خوردن و به دور محوری گشتن است. سرش پر خورد یعنی سرش گیج می خورد یا سرش به دوران افتاده است. گاهی می گویند:" یه پری بخور و بیا " یعنی گشتی کوتاه بزن و بیا، دوری بزن و برگرد. 3. پرپیت ( پَ ر پ ی ت PARPIT )= معمولا با مصدر کردن همراه بوده و به معنی پاک کردن لاشه پرندگان از پر است. 4. پسین ( پ س ی ن PASIN )= عصر، بعد از ظهر و نزدیک غروب. 5. پکیدن ( پُ ک ی دَ ن POKIDAN )= پاره شدن نخ یا رشته ای شبیه به آن، منفجر شدن، ترکیدن، متلاشی شدن، قطع و یا به هم خوردن جلسات همیشگی. 6. پلاچ ( پ ل ا چ PELACH )= سمج، لجوج، سرسخت، کوشا، گاهی اوقات به معنی مزاحم هم به کار می رود. 7. پلک ( پِ لِ ک PELEK )= با مصدر خوردن یا زدن همراه بوده و به معنی تکان و حرکت جزیی است. 8. پنج ( پِ ن ج PENJ )= انگشتان دست. پنج کردن به معنی چیزهایی را با عجله و شتاب با دست برداشتن است. پنج زدن یعنی چنگ مالی کردن و مخلوط کردن و درهم کردن و به هم زدن و نرم کردن است. 9. پنجیر ( پِ ن ج ی ر PENJIR )= نیشگون، به وسیله دو انگشت دست( معمولا انگشت شست و اشاره) گوشت و پوست کسی را فشردن و پیچاندن. 10. پنجه ( پِ ن ج ه PENJE )= انگشت دست و پا. خدا مشتی خاک را برگرفت. می خواست لیلی را بسازد، از خود در او دمید و لیلی پیش از آنکه با خبر شود، عاشق شد. سالیانی است که لیلی عشق می ورزد. لیلی باید عاشق باشد. زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد، عاشق می شود. لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان. خدا گفت: به دنیایتان می آورم تا عاشق شوید. آزمونتان تنها همین است؛ عشق. هر که عاشق تر آمد، نزدیکتر است. پس نزدیکتر آیید، نزدیکتر. عشق، کمند من است. کمندی که شما را پیش من می آورد. کمندم را بگیرید. ولیلی کمند خدا را گرفت. خدا گفت: عشق فرصت گفتگو است، گفتگو با من، با من گفتگو کنید. لیلی تمام کلمه هایش را به خدا داد. لیلی هم صحبت خدا شد. خدا گفت: عشق، همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور می کند. لیلی مشتی نور شد، در دستان خداوند. عنوان: مفاعله اگه هم دیگه رو ببینیم و من بگم " سلام"، این می شه یه جور "معارفه". اگه تو حال من رو پرسیدی، این می شه یه جور توجه و " ملاحظه". اگه چند دقیقه ای با هم قدم زنان حرف بزنیم، این می شه یه جور" مکالمه". اگه با هم دیگه ارتباط داشته باشیم، این می شه یه جور "مراوده". اگه یکه به دو کنیم، داد بزنیم و دعوا کنیم، این می شه یه جور "مجادله". اگه بعدش عذرخواهی کنیم و خواسته هامون رو باهم منطبق کنیم این می شه یه جور" مطابقه". اگه به هم دیگه یاری برسونیم، کمک کنیم، این می شه یه جور" معاضده". ضمنا همه این" مفاعله" ها با هم دیگه می شن، یه جور " مشاعره". (اگه هم من بگم که این شعر خیلی عالیه، لابد اون وقت می شه یه جور" مبالغه"!!!!!!!!!!!!!!) آنی تو که کز نام تو می بارد عشق
وز نامه و پیغام تو می بارد عشق عاشق شود هر کس که به کویت گذرد گویی ز در و بام تو می بارد عشقش برای رسیدن به معتای حکمت روزگار ، تمام دشت های استغنا رو طی کردم ودویدم و دویدم و دویدم و اونقدر تو دریای فهمش دست و پا زدم که غرق شدم واصلا یادم رفت معنای حکمت رو ! هر صدایی برای من یه نشونه است ، هر نگاهی برای من یه ایه است ؛ پس خدایا برای من یه نشونه ، یه ایه برای درک تمامی رویا های گم شده و معنا های بی معنی و درک روشنی روز و سیاهی شب بفرست برای من یک نوازش به حکم لبخند توکافسیت ... یادمان باشد از امروز خطائی نکنیم. گرچه در خود شکستیم،صدائی نکنیم . یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پائی نکنیم. وقتی میای عشق می باره از اسمون زندگی وقتی میای روشن میشه این خلوت شبونگی وقتی میای صدای تو روحمو زنده می کنه نگاه من توی نگات اهسته خنده میکنه وقتی میای عاشق میشن دقیقه ها و لحظه ها غم راهشو گم میکنه میون موج خنده ها وقتی میای زنده میشم به عشق تو رو میکنم وقتی میری می بارم و این سو و ان سو می کنم وقتی میای هوای من پر میشه از هوای تو تو غربت صدای من جون میگیره صدای تو وقتی میای امدنت منو دیوونه میکنه با رفتنت غم تو دلم میاد و خونه میکنه وقتی میری سنگ صبوربرای من هدیه بیار تا بنشینم به پای تو تو لحظه های بی قرار رفتن تو برای من یه اسمون غم میاره وقتی میری اشکای من شونه هاتو کم میاره