واژگان شیرازی - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

سلام به دوستان عزیزم. این قسمت از وبلاگ رو می خوام به واژگان شیرازی اختصاص بدم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد. البته باید اضافه کنم دیگه همه این لغات بین مردم تو شیراز استفاده نمی شه ولی من معتقدم باید هر چیزی که مربوط به اصالت یک جا هست حفظ بشه واسه همین اینها توی وبلاگم قرار دادم . منتظر دیدن ادامه لغات هم باشید.

1.       پخمه ( پ َ خ م ِ ه PAKHME )=احمق، کودن، بی شعور، خرفت، گیج، منگ.

2.    پر ( پِ ر  PER )= پر خوردن به معنی چرخ خوردن و به دور محوری گشتن است. سرش پر خورد یعنی سرش گیج می خورد یا سرش به دوران افتاده است. گاهی می گویند:" یه پری بخور و بیا " یعنی گشتی کوتاه بزن و بیا، دوری بزن و برگرد.

3.       پرپیت ( پَ ر پ ی ت PARPIT )= معمولا با مصدر کردن همراه بوده و به معنی پاک کردن لاشه پرندگان از پر است.

4.       پسین ( پ س ی ن PASIN )= عصر، بعد از ظهر و نزدیک غروب.

5.    پکیدن ( پُ ک ی دَ ن POKIDAN )= پاره شدن نخ یا رشته ای شبیه به آن، منفجر شدن، ترکیدن، متلاشی شدن، قطع و یا به هم خوردن جلسات همیشگی.

6.       پلاچ ( پ ل ا چ PELACH )= سمج، لجوج، سرسخت، کوشا، گاهی اوقات به معنی مزاحم هم به کار می رود.

7.       پلک ( پِ لِ ک PELEK )= با مصدر خوردن یا زدن همراه بوده و به معنی تکان و حرکت جزیی است.

8.    پنج ( پِ ن ج PENJ )= انگشتان دست. پنج کردن به معنی چیزهایی را با عجله و شتاب با دست برداشتن است. پنج زدن یعنی چنگ مالی کردن و مخلوط کردن و درهم کردن و به هم زدن و نرم کردن است.

9.    پنجیر ( پِ ن ج ی ر PENJIR )= نیشگون، به وسیله دو انگشت دست( معمولا انگشت شست و اشاره) گوشت و پوست کسی را فشردن و پیچاندن.

10.   پنجه ( پِ ن ج ه PENJE )= انگشت دست و پا.


نوشته شده در شنبه 87/5/19ساعت 12:53 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس