وحید - یادداشت های یه آسمونی

یادداشت های یه آسمونی

گناه امری است که آدمیان و اجنه به سهو یا به عمد مرتکب می شده اند و خداوند هم همیشه این موجودات صاحب اختیار و مشمول ابتلاء را به توبه و بازگشت فراخوانده است و از آنان خواسته است که با انجام دادن نیکی ها آثار بدی ها را بزدایند و این موجودات به صراط مستقیم درافتند و از طریق ضالین و مغضوب علیهم نشوند.

بسیاری از آدمیان در مواجهه با گناه شیطان گونه می اندیشند و می گویند که خدا ما را گمراه کرد و از راه به در برد،پس مسبب اصلی هموست؛غافل از اینکه آنان به اشتباه عمل خود را مخفی کرده و عمل خالق را ظاهر می کنند،در حالی که پدر و مادر آدمیان در مواجهه با گناه کوتاهی خود را پذیرفتند و عمل خداوند را پنهان نمودند.

 

قَالا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنْ الْخَاسِرِینَ (/اعراف23)

 

قابیل هم آنگاه که برادر خود را کشت و ندانست که جسد وی را چه کند،خداوند کلاغی را امر کرد که تدفین را به او بیاموزد،با درک نادانی و ناتوانی خود ،قابیل به سرزنش خود پرداخت.

 

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْأَةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْأَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنْ النَّادِمِینَ (31/مائده)

 

بسیار تفاوت است میان این دو نگرش که انسان بپندارد که همه ی خطاها از نفس اوست و یا اینکه چون فاعل اصلی خداست پس نعوذ بالله هم خطا از جانب اوست.

بنگرید که شیطان در برابر نافرمانی به سبب کبر خداوند را تقصیربار می داند.

 

قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ (12) قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنْ الصَّاغِرِینَ (13) قَالَ أَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ (14) قَالَ إِنَّکَ مِنْ الْمُنظَرِینَ (15) قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ(مائده/16).

 

گفت شیطان که بما اغویتنی= کرد فعل خود نهان دیو دنی

گفت آدم که ظلمنا نفسنا= او ز فعل حق نبد غافل چو ما

در گنه او از ادب پنهانش کرد=زآن گنه بر خود زدن او بر بخورد

(مثنوی معنوی ،دفتر اول ،1488-1490)

 

نیایش آدم در نسبت دادن کناه به خود بسیار نغز و پرمعناست،آدمی که خداوند همه ی اسماء را به او آموخت گرفتار جهل  شد و غافل گشت که فرشته گی و جاودانه گی در مرحله ابتلاء او را زیبنده نیست.آدم موجودی دیگر و فرشته موجود دیگر است،هر چند آدم به طاعت از ملک هم برتر می پرد اما خداوند هر مخلوقی را کمالی درخور وظیفه و کار خود داده است.

جهل آدم ،جهلی عارضی بود که به سبب شهوت جاودانگی اسیر آن گشت و بر آن دانایی رازگونه خویش پوششی نهاد که خود از آن به عنوان ظلم یاد می کند که همان پوشش حق است.تاریکی ایی که روی حقیقت تابناک وجود او را پوشاند و او را اسیر شهوت نمود.

این نشان می دهد که جهل و هوس دو نقطه ضعف آدمی است که اگر آن دو را بپذیرد و در مقابل گناه خود را چنین بپندارد دروازه ی توبه به روی او گشوده می شود.

پیرو همان مقدمه باید گفت که پشیمانی متعاقب امری اختیاری رخ می دهد،همان طور که آدم در پی پشیمانی دست به آن نیایش برداشت.

 

دست کآن لرزان بود از ارتعاش=و آنکه دستی را تو لرزانی زجاش

هر دو جنبش آفریده ی حق شناس=لیک نتوان کرد این با آن قیاس

زآن پشیمانی که لرزانیدی اش=مرتعش را کی پشیمان دیدی اش

(مثنوی معنوی ،دفتر اول ،1497-1499)

 

نگرش شیطان گونه چنین است که چون خدا مرا گمراه کرده است پس من هم بقیه را گمراه می کنم.او گمراهی خود را از جانب خدا می داند بنابراین توبه و بازگشتی نمی بیند و همچنان بر طبل شقاوت و گناه می کوبد تا دنیا را برای خود و دیگران جهنم می کند و هم به درک اسفل جهنم وارد می شود.

انحراف شیطان هم مانند انحراف آدم،انحرافی از جنبه ی هوس است که او خود را برتر از آدم دید(قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ).این نگرش ناسیونالیستی بیمار دلیل واقعی از راه به در شدن است که شیطان مرتکب آن شد.بسیاری گفته اند که شیطان عالمی بزرگ بود، اما به نظرم این سخن از اسرائیلیات باشد زیرا که اولا دلیل فضیلت و تکریم بر سایر مخلوقات ناشی از علمی است که به اخلاص منجر می شود و خود را برای خدا خاص می کند از این رو بر شیطان غلبه می یابد در ثانی اگر شیطان علم داشت خشیت در او ایجاد می شد و دست به نافرمانی خداوند نمی زد.

آدم انحراف هوس را با انابت درمان نمود اما شیطان انحراف هوس خود را نه تنها درمان نکرد بلکه با خداوند که صاحب خلق او بود به در دلیل تراشی افتاد.

 


نوشته شده در یکشنبه 86/11/21ساعت 12:5 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


تعریف سکولاریسم


سکولاریسم (Saecularism) در اصطلاح، در معانى مختلف مانند: «جدا انگارى دین و دنیا»، «غیر مقدس و غیر روحانى»، «عقلانیت» و «علم گرایى» به کار مى‏رود. [


واژه لاتینى آن، سکولوم (Saeculum)، به معناى قرن و سده مى‏باشد. سکولوم در زبان کلاسیک مسیحیت، نقطه مقابل ابدیت و جاودانگى الوهیت؛ یعنى زمان حاضر است و در اصطلاح به معناى هر چیزى است که به این جهان تعلق دارد و به همان مقدار، از خداوند و الوهیت دور است. واژه ژرمنى آن (Weltich) به معناى «این جهانى» است که به دنیاى کنونى و مسائل آن نظر دارد.  


کاربرد اصطلاح سکولاریسم در جهان غرب، در معانى ذیل است:


1. جدایى دین از عرصه سیاست و حکومت: تعریفِ شایعِ سکولاریسم است. در این تعریف، دخالت دین در امور سیاسى وحکومتى مورد انکار و نفى قرار گرفته است.


2. جدایى دین و دنیا: در تعریف پیشین، تنها مشارکت دین در عرصه حکومت وسیاست نفى شده بود، اما در این تعریف هر نوع فعالیت دین در عرصه‏هاى دنیوى واجتماعى، حتى آموزشى نفى شده است. مبناى این تعریف تفسیر تجربى دینى وروانشناسى از دین است که آن را به امر فردى و قلبى فرو مى‏کاهد.


3. نفى دین: رویکرد افراطى علیه دین، نه حذف آن از عرصه اجتماع و دنیا، بلکه حذف آن از ذهن و دل انسانى است. در این نگرش، آموزه‏هاى فراطبیعى مورد نقد و جرح قرار مى‏گیرد و چون دین نیز از مصادیق بارز آن است، به نفى و پاک کردن صورت آن از ذهن انسانى پرداخته مى‏شود.عصر زندگانى شهید مطهرى، اصطلاح سکولاریسم کاربرد کمترى داشت و زیاد معمول نبوده، شاید یکى از علل آن، تحقّق عملى آن در حکومت پهلوى بوده است. با این وجود، استاد به دلیل تتبّع و مطالعات خود در اندیشه سیاسى و اجتماعى اسلام و غرب، با این نظریه آشنا بود.


اصطلاح سکولاریسم، در موارد محدود، در آثار قلمى و بیانى استاد به معناى جدایى دین از سیاست و حکومت به‏کار رفته است. چنانکه بعد از تبیین نظریه «همبستگى دین و سیاست» سید جمال الدین اسد آبادى، مخالف آن را سکولاریسم و «علمانیت» وصف مى‏کند: «کوشش‏هایى بعدها متقابلاً از طرف عمال استعمار در جهت جدایى دین و سیاست (سکولاریسم) به عمل آمد که به نام «علمانیت» معروف شد.»


ایشان جدایى دین از سیاست را به «بیرون کردن دین از صحنه سیاست» تعریف کرده و آن را جدایى از اعضاى ذاتى و اصلى خود وصف مى‏کند.


«جدایى دین و سیاست - به مفهومى که آتاتورک قهرمانِ آن بود که ترکیه را به بدبختى کشانید و به شکلى که در ایران عمل شد - به معناى بیرون کردن دین از صحنه سیاست بود که مساوى است با جدا کردن یکى از عزیزترین اعضاى پیکر اسلام از اسلام.»  


تعریف فنى‏ترِ سکولاریسم این است که دین تنها به امور عبادى و معنوى منحصر شده است و یا فاقد احکام اجتماعى و سیاسى است یا اینکه احکام اجتماعى دین مانند تشکیل حکومت توسط پیامبر(ص) نه به عنوان امر دینى که به عنوان امر دنیوى و اتفاقى صورت گرفته است، این رویکرد به دین در چهار سده پیش در ایران آغاز شده بود؛ استاد در آن عصر با نقد این رویکردمى‏نویسد:


«من نمى‏توانم باور کنم یک نفر در یک کشور اسلامى زندگى کند واین اندازه از منطق اسلام بى خبر باشد، ما با این نغمه که اسلام خوب است اما به شرط اینکه محدود به مساجد و معابد بوده و با اجتماع کارى نداشته باشد، حدود نیم قرن است که آشناییم.»  


استاد در ادامه جملات فوق، خاستگاه سکولاریسم را «جهان غرب» مى‏خواند. «این نغمه از ماوراى مرزهاى کشورهاى اسلامى بلند شده و در همه کشورهاى اسلام تبلیغ شده است.»  


«علمانیت» واژگان عربى سکولاریسم است که در محاورات عربى معادل سکولاریسم به کار مى‏رود. این واژه اصطلاح جدیدى است که در ادبیات عرب سابقه‏اى ندارد.


تلفظ این واژه، دوگونه - با فتح یا کسر حرف اوّل قرائت شده است، با فتح آن «عَلْمانیت»، از عالَم به معناى دنیا، مشتق شده است که به معناى دنیوى است. با کسر آن «عِلمانیت»، از علم اشتقاق یافته که به معناى علم گرایى در مقابل دین‏گرایى بکار می رود 

نوشته شده در پنج شنبه 86/11/18ساعت 1:26 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 

+ طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد...

طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

منظر دیده قدمگاهِ گدایان شده است
کاخ دل در خور اورنگ شهی یابد کرد

روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد

شب، چو خورشید جهانتاب نهان از نظر است
طیِ این مرحله با نور مهی باید کرد

خوش همی می روی ای قافله سالار به راه
گذری جانب گم کرده رهی باید کرد

نه همین صف زده مژگان سیه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهی باید کرد

جانب دوست نگه از نگهی باید داشت
کشور خصم تبه از سپهی باید کرد

گر مجاور نتوان بود به میخانه، ‹‹ نشاط ››
سجده از دور به هر صبحگهی باید کرد


سراینده : نشاط اصفهانی از شاعران و ادیبان عصر قاجاریه  


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/17ساعت 7:32 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


 + دستور زبان عشق


دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟
 
می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
 
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد


قیصر امین پور


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/17ساعت 7:23 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


 طفیلیگری حرام است، نه کلاه لگنی!

 

امثال من گاهی با سؤالاتی مواجه می‌شویم که با لحن تحقیر و مسخره‌آمیزی می‌پرسند: آقا سواره (ایستاده) غذاخوری شرعاً چه صورتی دارد؟ با قاشق و چنگال خوردن چطور؟ آیا کلاه لگنی به سر گذاشتن حرام است؟! آیا استعمال لغت بیگانه حرام است؟

 

در جواب اینها می‌گوییم؛ اسلام دستور خاصی در این موارد نیاورده است. اسلام نه گفته با دست غذا بخور و نه گفته با قاشق بخور. گفته به هر حال نظافت را رعایت کن، از این نظر کفش و کلاه و لباس نیز اسلام مد مخصوصی نیاورده است. از نظر اسلام زبان انگلیسی و ژاپنی و فارسی یکی است.

اما…

اما اسلام یک چیز دیگر گفته است. گفته شخصیت باختن حرام است. مرعوب دیگران شدن حرام است. تقلید کورکورانه کردن حرام است. هضم شدن و محو شدن در دیگران حرام است. طفیلیگری حرام است. افسون شدن در مقابل بیگانه، مانند خرگوشی که در مقابل مار افسون می‌شود حرام است. الاغ مرده بیگانه را قاطر پنداشتن حرام است. انحراف و بدبختیهای آنها را به نام «پدیده قرن»‌ جذب کردن حرام است. اعتقاد به این که ایرانی باید جسماً و روحاً و ظاهراً و باطناً فرنگی بشود حرام است؛ چهار صباح به پاریس رفتن و مخرج «را» را به مخرج «غین» تبدیل کردن و به جای «رفتم»، «غفتم» گفتن حرام است!


 


انتخابی از بیانات استاد شهید مرتضی مطهری



نوشته شده در چهارشنبه 86/11/17ساعت 7:16 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


 رژیم غذایی چه مفهومی دارد؟

همواره شنیده ایم که بعضی از غذاها برای برخی از بیماریها خوب نیستند و بیماران باید از مصرف بعضی اغذیه خودداری نمایند یا به اصطلاح پرهیز غذایی را رعایت نمایند. اما باید یدانیم که رعایت رژیم غذایی با پرهیز غذایی کامل نمی شود رعایت رژیم غذایی کامل دارای این مفهوم است که بیمار از غذاهای مناسب برای خود آگاه باشد و از این غذاها به مقدار مناسب مصرف نماید به صورتی که تاحد ممکن نیازهای بدن او به مواد غذایی تامین گردد.

چه کسی باید رژیم غذایی را مشخص کند؟

                                                                                    

پزشک معالج نوع رژیم غذایی شما را تعیین می کند، درک بعضی از رژیم های غذایی بسیار ساده است. ولی برای آشنایی و عمل به برخی از رژیم های غذایی لازمست از متخصص تغذیه یا پرستار کمک بگیرید.

با انواع رژیم های غذایی بیشتر آشنا شویم

برخی از بیماریها دوره کوتاهی دارند و عوارض و مشکلات زیادی برای بیمار ایجاد نمی کنند و احتیاج به رژیم غذایی سخت و طولانی ندارند و احتمالا با وجود تب مختصر و بی اشتهایی و سایر عوارض خفیف گوارشی این مشکلات در عوض یکی دو روز برطرف می شوند استفاده از غذاهای ساده و سبک، مایعات بیشتر، آب میوه های شیرین، سوپ های کم چربی و پرهیز از غذاهای سرخ شده در روغن به این بیماران کمک می کند که به سرعت بهبود یابند اما دربیماریهای سخت و طولانی توجه به رژیم غذایی اهمیت زیادی دارد. اینگونه بیماران به مدت طولانی لازمست از رژیم غذایی مناسبی استفاده نمایند. باید توجه داشته باشیم همانطور که مصرف بعضی از مواد غذایی برای آنها مضر می باشد، پرهیز زیاد و بی مورد نیز موجب ضعف شدید بدنی آنها می شود.

در بسیاری از بیماریها بیماران نیاز به رعایت رژیم غذایی سخت ندارند ولی مشکلاتی مانند بی اشتهایی موجب می شود این بیماران به اندازه کافی غذا مصرف ننمایند و یا به علت بی اطلاعی از خواص مواد غذایی و نقش آنها در رابطه با بیماری خود، به پرهیزهای غذایی سخت بپردازند. اینگونه بیماران احتیاج به مشاوره غذایی دارند و باید از راهنمایی متخصصین تغذیه استفاده نمایند. مطالب این کتاب در رفع مشکلات شما کمک می نماید تا بتوانید غذاهای مورد لزوم خود را بشناسید و روش تغذیه مناسب برای خود بیابید.

توصیه های کلی در مورد غذا خوردن

در مورد رژیم غذایی خود از پزشک و متخصص تغذیه کمک بگیرید. در بخش های بعد به شرح مختصر بعضی از انواع رژیم های می پردازیم. بسیاری از بیماران احتیاج به رعایت رژیم غذایی مخصوص ندارند و شاید که شما از اینگونه افراد باشید در عین حال ممکن است با مشکلاتی در مورد غذا خوردن مواجه شوید. لذا به توصیه های کلی در مورد غذا خوردن توجه نمایید.

برای غذا خوردن از فرصت استفاده نمایید

                                                        

توجه داشته باشید چیزی که امروز برای شما جالب نیست و تمایلی نسبت به آن ندارید، فردا برای شما ارزش پیدا خواهد کرد. سعی کنید برای غذا خوردن از فرصت های مناسب استفاده نمایید و مواقعی که احساس سلامت و راحتی می کنید خوب غذا بخورید. هر ساعت از روز که اشتها دارید غذا بخورید هر چند که آن ساعت زمان خوردن غذا نباشد. توجه داشته باشید که تغذیه با مواد مغذی اهمیت زیادی دارد، زیرا مواد مغذی مانند پروتئین، ویتامین ها و مواد معدنی ضروری می تواند در بدن شما ذخیره شوند و در روزهای بعد مورد استفاده قرار گیرند.

برای حل مشکلات تغذیه ای خود از افراد مطلع کمک بگیرید در صورتی که در بیمارستان بستری شدید، موقعیت مناسبی است، برای رفع مشکلات تغذیه ای خود با افرادی که در امر درمان شما مشارکت دارند مشورت نمایید. در مطرح کردن مشکلات خود تردید نکنید و هر مشکلی که دارید با پزشک متخصص تغذیه و پرستار خود در میان بگذارید و اگر سوالی دارید بپرسید، هر چند که این سوال و مشکل از نظر شما بی اهمیت باشد.

در وقت صرفه جویی نمایید

غذاهایی را انتخاب کنید که تهیه آنها احتیاج به وقت و زحمت زیادی نداشته باشد به خصوص اگر تنها زندگی می کنید یا مجبور هستید شخصا غذای خود را تهیه نمایید غذاهایی را انتخاب نمایید، که سریعا پخته می شوند. از غذاهای آماده یا نیمه آماده خریداری نمایید. سوپهای آماده اگر با شیر، کره و آب میوه مصرف شوند از نظر تغذیه ای مفید هستند. ما در بخش های آینده مطالبی در مورد نحوه افزایش پروتئین و انرژی غذاها برای شما عنوان خواهیم کرد.

از خوردن غذاهایی که برای شما جالب نیست اجتناب کنید برخی بیماران از احساس ناراحتی بعد از خوردن بعضی غذاها شکایت می کنند. و بعضی از غذاها برای آنها مزه خوبی ندارد یا خوردن بعضی دیگر در آنها ایجاد نفخ و گاز می کند توصیه ما این است که اگر غذایی برای شما ایجاد ناراحتی می کند از خوردن آنها پرهیز کنید، خوشبختانه غذاها بسیاز متنوع هستند. مهم این است که شما غذاهای مفید و ضروری برای بدن خود را بشناسید و از بین آنها هر کدام که برای شما مطبوع هستند و ایجاد ناراحتی نمی کنند انتخاب و مصرف نمایید.

مشکلات عمومی غذایی

کاهش اشتها و کم شدن وزن بدن یک مشکل عمومی و مشترک در بین مبتلایان به بیماریهای سخت و مزمن می باشد عده ای نوع درمان مانند مصرف آنتی بیوتیک ها، اشعه درمانی و شیمی درمانی را علت این مشکلات می دانند ، اما این مشکلات در بعضی از افراد که تحت اینگونه درمان ها نیستند نیز مشاهده می شود، علت دقیق این عارضه روشن نیست . شاید بیماری، درد، خستگی، هیجان یا افسردگی و شاید ترکیبی از همه این مسائل دلیل آن باشد. برخی از بیماران به طور متناوب به بی اشتهایی دچار می شوند. عده ای می گویند که واقعا احساس گرسنگی نمی کنند. عده ای علت کم غذا خوردن را عدم احساس گرسنگی یا خوش طعم نبودن غذا ذکز می کنند و یا در دهان و یا روی زبان خود طعم فلزات را احساس می کنند و یا خیلی زود احساس سیری می نمایند.

برای رفع مشکلات غذایی خود به توصیه های زیر توجه فرمایید

اگر بی اشتها هستید سعی کنید در هر وعده غذای مختصری میل نمایید، در عوض تعداد دفعات غذایی خود را زیاد کنید. ما معمولا در سه وعده صبحانه، ناهار و شام غذا می خوریم، اگر در هر وعده نمی توانید غذای کافی میل نمایید می توانید علاوه بر وعده های سه گانه فوق در ساعات 10 صبح، 4 الی 5 بعد از ظهر و قبل از خواب غذاهای مختصری میل می نمایید. به خصوص اگر شام را زود میل می کنید، حتما قبل از خواب یک خوراکی مختصر میل نمایید.

اگر از منزل بیرون می روید سعی کنید یک خوراکی مختصر همراه خود داشته باشید. تجربه نشان داده است که وقتی غذایی در دسترس باشد اشتهای بیشتری برای خوردن پیدا می کنید. وقتی شما بی اشتها و سیر هستید برای خوردن بعضی از غذاها تمایل دارید. از این احساس خود استفاده نموده غذای مورد علاقه خود را تهیه و میل نمایید.

بدن شما به پروتئین بیشتری احتیاج دارد، شما می توانید مقدار پروتئین غذای خود را زیادتر کنید در حالی که غذای شما کم حجم تر یا مختصرتر باشد. برای اطلاع بیشتر در این مورد به بخش های بعدی کتاب مراجعه نمایید.

جهت ایجاد اشتها برای غذا خوردن می توانید به کمک ادویه هایی که طعم و عطر آنها را دوست دارید غذاهای خود را خوش طعم و معطر و اشتها انگیز نمایید.

زیبایی و شکل ظاهری غذا در ایجاد اشتها اثر زیادی دارد، شما برای زیبا نمودن غذای خود از حلقه های گوجه فرنگی، پرتغال، لیموترش، تربچه، جعفری و سایر سبزی ها و میوه ها استفاده نمایید. در ضمن این مواد که برای زیبا نمودن غذاهای خود به کار می برید می توانند به تامین ویتامین ها و مواد معدنی ضروری برای بدن شما کمک نماید.

سعی کنید در محیطی که دوست دارید و با افرادی که از مصاحبت آنها لذت می برید غذا میل نمایید. بعضی از مردم دوست دارند هنگام غذا خوردن به موزیکی آرام و شاد گوش دهند. شما هم می توانید این عمل را آزمایش کنید.

مصرف اغذیه تکراری موجب بی اشتهایی در شما می شود، پس سعی کنید با تنوع در غذا اشتهای خود را افزایش دهید. مفهوم تنوع در مصرف، غذاهایی نیست که تهیه آنها زحمت و وقت زیادی می برد یا احتیاج به هزینه زیادی دارد. بلکه با کمی ذوق و سلیقه می توان به کمک مواد غذایی ساده در ندع غذاها تنوع ایجاد نمود. در ایجاد تنوع غذایی می توان از جداول جانشینی غذا در این کتاب استفاده کرد. این جداول غذاها و مواد خوراکی ارزان ولی پرمحتوا را به شما معرفی می کند.

گاهی تغییر ظروف غذاخوری یا تغییر در لوازم و محلی که در آنجا غذا می خورید موجب اشتهای بیشتری برای غذا خوردن می شود.

گاهی غذا خوردن در رستوران به ایجاد روحیه و اشتها برای غذا خوردن کمک می نماید.

آیا بعضی از غذاها برای شما تغییر کرده است؟

بعضی از افراد در دهان خود احساس طعم تلخ یا فلزی می کنند. عده ای نیز به گونه ای احساس بی حسی می نمایند. برخی از طعم گوشتهای قرمز خوششان نمی آید. و یا می گویند که تحمل طعم شیرین برایشان مشکل است و یا طعم تلخ غذاها برایشان شدیدتر است در صورتی که شما نیز با اینگونه تغییرات در ذائقه خود مواجه هستید، به توصیه های زیر عمل نمایید:

اگر طعم گوشتهاتی قرمز برای شما جالب نیست می توانید به جای گوشت قرمز از گوشت مرغ و ماهی استفاده نمایید و اگر از طعم این نوع گوشتها نیز خوشتان نمی آید، می توانید پروتئین مورد نیاز بدن خود را به وسیله استفاده از تخم مرغ، شیر، پنیر تامین نمایید.

برای خوش طعم کردن غذاهای خود از ادویه ها، پیاز، سبزی های معطر، عرق نعنا و غیره استفاده نمایید.

اگر اشکالی در دهان و یا گلوی خود ندارید از غذاهای تند و ترش استفاده نمایید. آب پرتغال و آب لیمو برای شما می تواند موثر باشد.

طعم بعضی از غذاها اگر سرد باشد بهتر خواهد شد. شما هم طعم غذاهای سرد را امتحان کنید.

برای برطرف کردن طعم نامطبوع دهان خود می توانید از مایعات بیشتر مانند آب، چای، میوه و آب نبات استفاده نمایید.

گاهی طعم بد دهان مربوط به اشکال در دندانها می باشد، اگر از سلامت دندانهای خود مطمئن نیستید به دندانپزشک مراجعه نمایید ضمنا در مورد روش صحیح مسواک زدن و بهداشت دهان و دندان به شما کمک خواهد نمود.

آیا بعد از صرف یک غذای مختصر احساس سنگینی می کنید؟

بسیاری از مردم اظهار می دارند که بعد از صرف یک غذای مختصر احساس سنگینی و پری شدید می کنند. در صورتی که شما نیز چنین مشکلی دارید به توصیه های زیر عمل نمایید.

کمتر از حد معمول غذا بخورید و از غذاهای مختصر ولی مغذی استفاده کنید.

به آرامی غذا بخورید و آن را خوب بجوید، در این حالت از پر شدن سریع معده شما جلوگیری می شود.

از غذاهای خیلی چرب، کره و سس های چرب کمتر مصرف نمایید.

از مایعات غنی از مواد غذایی مانند شیر، دوغ و آب میوه استفاده نمایید.

حجم آب و نوشابه هایی که همراه غذا می آشامید باید محدود باشد مایعات و آب را یک تا دو ساعت بعداز غذا بیاشامید....



نوشته شده در یکشنبه 86/11/14ساعت 2:19 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |




آکوتان  مؤثرترین دارو در درمان جوش صورت است.از ترکیبات ویتامتن آ تهیه می شود.برای جوشهای شدید و عمقی ومقاوم به سایر درمانها توصیه می شود.نام علمی این دارو ایزوترتینوئین است. در ایران به آکوتان معروف است.همچنین در ایران نوع دیگری از این دارو بنام آکنه نورمین) ( Aknenormine وجود دارد.

 

دارو به شکل کپسول 20 میلیگرمی در دسترس است.

. میزان مصرف دارو شش کپسول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن برای یک دوره درمان می باشد.اگر فردی بطور مثال 60 کیلو باشد،باید مجموعاً 360 عددکپسول را برای  یک دوره درمان  مصرف کند.این 360 کپسول براساس تشخیص پزشک متخصص پوست روزانه 1 یا 2 عدد برای بیمار تجویز می شود.

 

فبل از مصرف آکوتان چه کارهایی لازم است انجام شود؟

ضایعات کیستیک و احتباسی باید تخلیه شوند.همچنین کمدونها باید پاکسازی شوند

قبل از مصرف دارو لازم است آزماش خون انجام شود.در زمان مصرف دارو آزمایش خون هر ماه تکرار شود.اگر دو بار متوالی آزمایش نرمال بود،دیگر نیاز به تکرار نیست.

 

تقریباً  80% بیماران با یک دوره درمان بهبود یافته ودیگر عود بوجود نمی آید.در صورت عود می توان چندین دوره درمان را تکرار کرد.عود معمولاً در موارد زیر اتفاق می افتد:

آکنه شدید که از سنین پائین شروع شده باشد

آکنه ایی که در آن عوامل هورمونی غالب است(خانمهائی که کیست تخمدان دارند)

عوارض: این دارو عوارض زیادی دارد. بنابراین فقط در جوشهای شدید و جوشهای مقاوم به سایر درمانها تجویز می شود. عوارض بترتیب شیوع عبارتنداز:

1-عوارض با شیوع بالای 50%:

 

خشکی وپوسته ریزی لبها

خشکی دهان وچشم

خشکی وخارش پوست

 

2-عوارض با شیوع زیر 50%:درصورت مصرف در زمان حاملگی   ناهنجاری جنین کاهش دید شب

بالا رفتن چربی خون افسردگی

ریزش مو

درد استخوان ومفاصل

تهوع استفراغ

سردرد

 

 

 

 

 

 

 

 

همه این عوارض در یک فرد بوجود نمی آید  .خیلی از این عوارض وابسته به دوز دارو هستند.مثلاً اگر دو کپسول در روز به یک کپسول در روز کاهش داده شود از خشکی وپوسته ریزی لب به میزان زیادی کاسته می شود.بالا رفتن چربی خون معمولاً در افرادی  که زمینه ارثی چربی خون بالا دارند  بوجود می آید.حتی اگر چربی خون بالا رود می توان با گرفتن رژیم و مصرف داروهای ضد چربی مشکل را حل کرد.

ریزش مو خیلی کم ایجاد می شود.حتی اگر ایجاد شود خودبخود بهبود می یابد.

خطرناک ترین عارضه هنگامی ایجاد می شود که خانم حامله این دارو را مصرف کند.این دارو از سه ماه قبل از باردار شدن تا اتمام شیردهی نباید مصرف شود.

 

نتیجه اینکه مصرف آکوتان زیر نظر پزشک متخصص پوست ایمن ومطمئن است.

متخصص پوست قادر است عوارص دارو را مدیریت کند.

 

بیمارانی که با وجود مصرف آکوتان بهبود نمیابند چه باید بکنند؟

اگر بیمار مرد باشد باید میزان دوز دارو افزایش داده شود. مثلاً بجای دو کپسول روزانه سه کپسول مصرف شود(البته همه اینها باید زیر نظر متخصص پوست باشد.بیمار نباید خودسرانه دوز دارو را کم یا زیاد کند)

اگر بیمار خانم باشد بایدازنظر هورمونی بررسی شود.

 



 

 


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 2:2 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


  جوش جوانی یا آکنه (acne) 

آیا شما هم صورت خود را چندین بار در روز می شوئید، به این امید که جوشها کم شوند؟

آیا از خوردن شکلات و یا غذاهای چرب پر هیز می کنید، به این امید که وقتی به آینه نگاه می کنید، جوش جدیدی در صورت خود نبینید؟

آیا آب بیشتری می نوشید ویا ورزش بیشتری می کنید تا از  عود جوشها جلو گیری کنید؟

اگر پاسخ شما به این سؤالات مثبت است ، بدانید تنها نیستید.متأسفانه این باورهای غلط شیوع بالائی در جامعه دارد.

 

در اینجا به ذکر چند مورد از این باورهای غلط می پردازم.

 

 

باور غلط اول "جوش در اثر چرک یا کثیفی و عدم رعایت بهداشت ایجاد می شود"

این یک باور اشتباه است .شتشوی زیاد صورت نه تنها باعث بهبود جوش نمی شود بلکه با خشک شدن صورت جوش تشدید می شود.التهاب و قرمزی جوش ناشی از عفونت نیست، بلکه در اثر پاسخ سیستم ایمنی بدن است.بهتر است افراد مبتلا به جوش  روزانه دو بار صورت خود را شسشو دهند

 

 

باور غلط دوم" جوش در اثر خوردن گرمی ایجاد می شود"

 ارتباط مستقیمی بین خوردن انواع غذاها و جوش صورت وجود ندارد.مطالعات علمی نشان داده یک ارتباط غیر مستقیم بین خوردن غذاهای پر کالری وچاق کننده و جوش وجود دارد.یعنی مصرف زیاد این نوع مواد غذایی در افرادیکه مبتلا به جوش هستند، جوش را تشدید می کند. بطور کلی افراد مبتلا به جوش بهتر است از خوردن بیش از حد معمول غذاهای پر کالری مثل مصرف زیاد قند و نشاسته ، چربی های اشباع(روغن ) پرهیز کنند.نه اینکه این مواد را اصلاً مصرف نکنند، بلکه در حد معمول مصرف کنند.

 

 

باورغلط سوم" جوش صورت وبدن در اثر کثیفی خون ایجاد می شود"

این باور اشتباه در سالهای اخیر رواج یافته است.جوش یا آکنه یک تغییر فیزیولوژیک دوران بلوغ بوده وافراد مبتلا به جوش هیچگونه ایرادی در خون خود ندارند.

 

 


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 1:55 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


ذهن بشر از دیر باز متوجه نظم عالم گردیده، نظمی که عموم انسانها علی‌الخصوص دانشمندان را در برابر خودش وادار به تسلیم کرده تا جائیکه ناخواسته سرتعظیم در برابر این نظم و نظام عالم نموده‌اند، وقتی که نظمی را که در طلوع و غروب خورشید حاکم هست، را دیده‌اند، نظمی که در فصلها هست، نظمی که در کهکشانها هست، و اینکه تا بحال دیده نشده این نظم بهم بخورد، اینکه بلافاصله پس از بهار پاییز شود یا بر عکس، اینکه در فصل خاصی بعضی حیوانات به جایی کوچ کنند و در فصلی دیگر عزم دیار خود کنند و به محل سابق خود بازگردند بدون گم کردن مسیر حرکتشان، و هزاران نمونه دیگر. ذهن بشر همیشه سوالگر این مطلب بوده که چه اراده‌ای در پشت اینهمه کارهاست که کوچکترین خللی در آن بوجود نمی‌آید؟ البته مکاتب مختلفی در صدد پاسخگویی بر این سوال بر آمده‌اند که هر کدام تنها پاسخگوی بخشی از سوالات بوده، و فقط این سوالات را ولایت‌تکوینی پاسخ قطعی ‌داده که در این مقال به بیان آن می‌پردازیم، باشد که پاسخگوی برخی سوالاتمان باشد.

تعریف ولایت تکوینی

ولایت تکوینی به معنی تصرف در عالم وجود و قانونمندی‌های آن می‌باشد، یعنی تصرف در قوانین علی و معلولی جهان،به این مفهوم که برای اینکه حادثه‌ای در جهان اتفاق افتد نیازمند علت خاص خودش می‌باشد، مثلا علت بوجود آمدن مار، تلقیح دو مار نر و ماده می‌باشد که پس از تلقیح مار نر با مار ماده، نطفه بچه‌مار تشکیل گردیده و ماری بدنیا می‌آید. که این همان قانون علت و معلول می‌باشد، لقاح مارها علت و تولد بچه مار هم معلول آن می‌باشد. اما اگر کسی آمد و با دست زدن بر چوبدستی‌اش ،چوبدستی خود را تبدیل به مار واقعی کرد، این شخص دارای اراده تکوینی میباشد که این اراده اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است. بر این اساس خداوند با قوانینی که بر عالم حاکم کرده آنها را اداره می‌کند و چون نسبت به همه آنها محبت دارد، اداره، سرپرستی، دخل و تصرفش نیز در عالم از سر محبت است.

دارندگان ولایت تکوینی

البته یادآوری این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که خداوند این نوع ولایت را به هر کسی که بیشتر دوست داشته باشد عطا می‌فرماید تا آنها نیز بتوانند به توسط این ولایت (ولایت تکوینی) دخل و تصرفاتی در موجودات عالم انجام دهند. نمونه بارز آنها معجزه پیامبران و کرامت ائمه اطهار و اولیای الهی می‌باشد. فلذا وقتی پیامبران بزرگ الهی و پیامبر اکرم و جانشینانش چنین ولایتی را دریافت داشتند، مرده را زنده می‌کنند، کور را شفا می‌دهند، در عالم ملک و ملکوت تصرف می‌کنند، شق القمر از آنها سر می‌زند. بر این اساس در روایات اسلامی آمده است که:
اِنّ لَنا مع اللهِ حالات لایسعه ملک مقرب و لا بنیٍّ مرسل یعنی برای ما حالاتی با خداوند است که هیچ فرشته مقرب و پیغمبر مرسلی به آن نمی‌رسد.
نوشته شده در دوشنبه 86/11/8ساعت 2:40 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |




-=از آنجا که در نظامی حقوقی خانواده در اسلام بعضا تفاوتهایی بین حقوق زن و مرد به چشم می‌خورد، سبب گردیده تا برخی از مغرضان یا ناآگاهان در علت این تفاوت حقوقی بین زن و مرد، آن را تبعیض و ظلمی علیه زنان، قلمداد کرده بدین ترتیب دین اسلام را زیر سوال ببرند. در اینجا برای روشن تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد، در اسلام، با ذکر مقدمه‌ای مبنی بر اینکه جوامع مختلف در این زمینه چه برخوردی با زن داشته‌اند و اینکه آیا پیوسته در آن جوامع غیر‌اسلامی زنان واقعا در تساوی یا تشابه مردان از حقوقشان برخوردار گشته‌اند به بیان جایگاه زن در نظام اسلام می‌پردازیم.=-

موقعیت زن در مناطق دنیا در گذشته

با زن همیشه و در اکثر نقاط دنیا تا قبل از وضعیت به ظاهر مترقی فعلیتش، به صورتهای مختلف به عنوان موجودی طفیلی، بدون حق و یا با کمترین حق برخورد شده است چه در جوامع متمدن آن زمان یا در جوامع غیر متمدنش. به عنوان نمونه در اقیانوسیه زن از غذا خوردن با شوهرش ممنوع بوده و شوهرش با کمترین بهانه‌ای تا سر حد مرگ می‌زده است، در جزایر مارکینز غذاهای لذیذ از قبیل گوشت مرغ و خوک، نارگیل، گردو که غذاهای الهی نامیده می‌شدند مخصوص خدایگان و مردان بوده است و زنان نباید استفاده می‌کردند در بیرمانی شوهر حق دارد زنش را به عنوان قرضش به طلبکار بدهد و علاوه بر آن شوهر زنش را به نام کنیز و خدمتکار و در مقابل زن شوهرش را با ارباب و عالیجناب صدا می‌زند و در عربستان جاهلی بعضی از قبایل سر دختران تازه شده را می‌بردیدند، بعضی دیگر از کوهها به پائین پرتاب کرده و بعضی قبایل غرق می‌کردند و گروهی نیز زنده بگور می‌نمودند.

جایگاه زن در جوامع متمدن آن زمان

جوامع متمدن آن روزگار نیز دست کمی از موارد یاد شده نداشته تا جائیکه پدر حق تصمیم گیری در مورد ادامه زندگی فرزنده تازه متولد را داشته و همچنین می‌توانسته به زندگی هر یک از اعضا خانواده و مخصوصا زن خودش خاتمه دهد. فقط پسران ارث داشته و دختر و زن متوفی حقی از ارث نداشتند. در رم قدیم زن و دختر دارای کوچکترین شخصیت و اختیاری نبوده و دختران و زنان مانند سایر اشیایشان قابل خرید و فروش بودند، زن مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق زندگی نداشته در انتخاب شوهر و بهیچ وجه نظر زن مهم نبوده است.

در یونان

در یونان چون هدف از ازدواج، ادامه نسل توسط پسر می‌باشد، بدور انداختن زنی که فرزند پسر نمی‌زاید امری عادی بوده و هیچ وقت به عنوان شریک زندگی مطرح نبوده است و با اعتقاد بر اینکه زن دارای روح جاودانه انسانی نیست می‌گفتند حق ندارد و بعد از مرگ شوهرش زنده بماند که سوزاندن زنده زن با جسد شوهرش در برخی از مناطق آن زمان اثبات این حرف است. در کشورهای اسکاندیناوی تا چند صد سال پیش دختران از ارث محروم بودند.

در ایران

در ایران نیز دختر حق انتخاب شوهر را نداشته است. به دلایل نژاد پرتستانه ازدواج با بیگانه ممنوع بوده، تا جائیکه برای رهایی از این بن بست، ازدواج با محارم را قانونی اعلام کرده بودند که ازدواج بهرام چوبین با خواهرش نمونه‌ای از اینهاست و طلاق بدون هیچ مصلحتی و رعایت طرفین به خواست مرد صورت می‌پذیرفت و زن حق مستقل اقتصادی نداشته است.

جنبش فمنیسم

این محرومیتهای یاد شده در طول تاریخ در حق زن، سبب ایجاد جنبش فمنسیم در قرن بیستم برای بدست آوردن حقوق زنان با شعار آزادی‌های زنان از یک سو، و برابری و تساوی او با مرد از سوی دیگر بود. اما این نهضت بدلیل اینکه با احساسات توام بوده و از مبانی و پایه های عقلانی و علمی بی بهره بود، هر چند حقوق زیادی برای زنان ثابت کرد اما در مقابل یک سری بدبختی و اسارتهای جدیدی را برای وی به ارمغان آورد. به عنوان مثال هر چند مالکیت زن به رسمیت شناخته شد و در ظاهر به نفع زنان بود و یکی از حقوق از دست رفته خویش را به دست آوردند اما در واقع با گسترش تکنولوژی و تاسپس کارخانه‌های بزرگ و نیاز به نیروی فراوان با کمترین هزینه، از زن به عنوان کارگر استفاده گردید و به بهانه برابری با مردان، کارهای سنگین صرفا مردانه را بدون توجه به وضعیت جسمی و فیزیولوژی زن به گردن وی انداختند و از سویی دیگر با شعار آزادی در جامعه، او را از قید و بند اخلاق جدا ساخته تا جاییکه بنام آزادی، در ادارات و کارگاهها بصورت آرایش کرده و خودنمایی، وسیله تامین شهوات مردان گردیدند. در واقع نهضت فمینیستی نه تنها نتوانست زن را به حقوق خود برساند که هیچ، بلکه سبب اسارت به شکلی تازه گردید.

این بود وضعیت زنان در رابطه با تساوی و یا تشابه حقوقش در دنیای غیر اسلام که با مقدمه فوق بهتر می‌توان این مسئله را در اسلام توضیح داد و آن اینکه همچنانکه در بالا اشاره گردید در اکثریت جوامع غیر اسلامی زن را طفیلی مرد می‌دانند و شخصیتی جدا قائل نیستند اما در اسلام و قرآن تصریح شده به همان اندازه که مرد دارای ارزش است زن نیز دارای ارزش است نگاه قرآن به زن و مرد یک نگاه متفاوت از سایر نگاه هاست چرا که در آن نگاهها جنس زن را جدای از جنس مرد می‌دانند در حالیکه در قرآن زن و مرد دو صنف از یک نوع می‌باشند به عبارت ساده‌تر همچنانکه مرد از خاک آفریده شده، زن نیز از خاک آفریده شده بر عکس جوامع دیگر که معتقد بودند زن از دنده چپ مرد خلق شده و قرآن در آیه یک سوره نساء خط بطلان بر این نظریه کشیده و اعلام می‌دارد که شما را از نفس واحدی خلق کرد و زن او را (حوا) از او پدید آورد " که در متن عربی این آیه مراد از نفس واحده – حضرت آدم و مراد از زوجها حضرت حوا و مراد از کلمه منها، من جنسها می‌باشد یعنی خداوند حضرت حوا را از نوع و جنس حضرت آدم خلق نمود که آیات 6 سوره زمرد و 189 اعراف نیز با کمترین اختلاف به این مطلب تاکید می‌ورزند پس زن و مرد از نظر نوع خلقت در نگاه قرآن از یک جنس می‌باشند برخلاف نظر عهدین که قائل به آفرینش زن از دنده چپ مرد می‌باشد.

اشتراک و تفاوتها

img/daneshnameh_up/7/72/zan-eslam.JPG

اما آشکار است که زن و مرد با وجود اشتراک در نوع خلقتشان، چون دو صنف از یک نوع می‌باشند یعنی در انسانیت مشترک می‌باشند و در نگاه اسلام زن، انسانی همانند مرد می‌باشد چرا که انسانیت انسان به روح وی بستگی دارد نه بر تن او. اما چون هم صنف نبودن اینها، سبب بروز تفاوتهایی در وضعیت بدنی و روحی اینها گردیده نگاهی گذرا به مشترکات زن و مرد و سپس تفاوتهای این دو صنف می‌اندازیم:

اشتراکات

اشتراک در آفرینش

چون در نگاه قرآن زن، انسانی همانند مرد است و انسانیت چیزی مربوط به جنس و تن نیست این همسانی و اشتراکات را در جنبه‌های مختلف زن و مرد از جمله در آفرینش این دو گروه می‌توان مشاهده کرد، یعنی هم در آفرینش مشترکند و هم از نظر مبدا آفرینش مشترکند یعنی همه زنان مانند همه مردان از آدم و حوا خلق شده‌اند همانطور که در ادامه آفرینش نیز یعنی ادامه نسل همه‌شان آفریده شده از یک واقعیت می‌باشند که از آن به نامهای ماء، طین، تراب، نطفه، نطفة، امشاج و علق و ... یاد شده است.
اشتراک در هدف آفرینش
از نظر هدف آفرینش نیز زن به خاطر همان هدفی آفریده شده که مرد آفریده شده است که آیه 56 سوره ذاریات بیان می‌دارد که ما جن و انسان را نیافریدیم جز اینکه مرا بپرستند تا بواسطه آن به کمال برسند، و علاوه بر آن در آیات متعددی در سوره‌های نساء، توبه، احزاب، فتح، حدید، یس، بقره، به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی، یا ابتلا به انواع عذابها به دلیل مخالفت با دین، اعلام نموده و سرنوشت یکسانی برای مرد مومن و زن مومن و و مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافر و مرد مشرک و زن مشکر ترسیم کرده است.
آرامش همدیگر
قرآن همچنانکه زن را مایه آرامش مرد معرفی نموده در مقابل مرد را نیز سبب آرامش زن معرفی نموده، و به گونه‌ای مطرح نموده که با وجود نیاز زن و مرد به یکدیگر آنها را طفیلی یکدیگر معرفی ننموده بلکه استقلال هر کدام را مورد توجه قرار داده است. و با این بیان روشن نموده که وقتی زن و مرد از نظر آفرینش یکسان باشند به طور طبیعی از ارزش انسانی مساوی نیز برخوردار خواهند شد و در نتیجه موجود درجه دومی نخواهیم داشت.
استعداد و امکانات
از نظر داشتن استعداد و امکانات نیز با توجه به اینکه از یک ماهیت می‌باشند از استعداد و امکانات یکسانی برخوردار می‌باشند یعنی هر دو از روح الهی بهره مند هستند که آیات 29 سوره حجر و 72 سوره صاد بیانگر این مطلب هستند. و علاوه بر آن هم زن و هم مرد از نظر ساختاری در نهایت اعتدالند که آیه 4 سوره تین بیان کننده این مطلب هست که (انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم) و هر دو ابزار شناخت یکسانی برخوردارند (قرار دادیم برای شما گوش و چشم و قلب ... آیه 78 سوره نحل) و هر دو دارای فطرت الهی می‌باشند

و هر دو اینها یعنی زن و هم مرد طبق آیه 72 سوره احزاب امانتدار الهی می‌باشند، هر دو طبق آیات 7 و 8 سوره شمس دارای وجدان اخلاقی بوده و همچنین هر دو بر اساس آیه 23سوره بقره یکسان از تعلیم خداوند بهره مند شدند و همچنین بر اساس آیات متعدد قرآنی هر دو دارای قدرت بیان و بالاخره هر دو به طور مشترک و در کنار هم مورد خطاب الهی با تعبیراتی مانند الذین امنوا، الذین کفرا، الانسان قرار گرفته‌اند. و علاوه بر آنها از نظر موانع تکامل که ممکن است در سر راه باشند نیز مشترکند مانند نفس اماره و شیطان. (... شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است- یوسف -5)

در قرآن هنگام ارائه الگوهای مثبت و منفی از حضرت مریم و مادر عیسی و مادر و خواهر حضرت موسی، آسیه همسر فرعون و دختران شعیب پیامبر و بلقیس ملکه به عنوان الگوهای مثبت به نیکی یاد می‌کند در برابر از زن نوح، زن لوط زن ابی لهب نیز به زشتی نام برده و آسیه و مریم را به عنوان الگوی مومنین و زنانی همچون همسر نوح و همسر لوط را الگوی کافرین معرفی کرده و در واقع بدین صورت استقلال شخصیتی آنها را چه مثبت یا منفی به نمایش گذاشته است.

اشتراکها و تساوی حقوقی

در اسلام همانگونه که زن و مرد از لحاظ ارزشی حالت تساوی دارند از نظر حقوقی نیز این اصل تساوی مورد تاکید قرار گرفته که بر پاره‌ای از آنها اشاره می گردد:

حقوق اقتصادی

همچنانکه در قرآن زن دارای ارزش شخصیتی و استقلال کامل می‌باشد، دارای حق مالکیت نیز می‌باشد در آیه 32 سوره نساء راجع به حق مالکیت زن چنان می‌فرماید که: "...برای مردان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌ای است و برای زنان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌ی است" که طبق این آیه انواع ارتباطات و حقوق مالی برای زنان بلامانع معرفی بیان شده و در واقع مالک در آمد و سرمایه خویش می‌باشند، و همچنین در آیات متعددی استقلال مالیشان به رسمیت شناخته شده است با این بیان که که مردان و زنانی که صدقه می‌دهند (حدید-18) و "مردان و زنان ... نماز به پا می‌دارند و زکات می‌پردازند ... و آیه 35 سوره احزاب (... مردان و زنان صدقه دهنده خدا برای آنان پاداشی بزرگ فراهم ساخته است) و همچنین آیه 33 سوره احزاب ، که همه اینها و آیات دیگری یکی از ویژگیهای زنان مسلمان را زکات و صدقه دادن معرفی می‌ کند بیانگر استقلال مالی زنان در اسلام است چرا که انسان باید مالی در اختیارش باشد تا از آن زکات یا صدقه‌ای بدهد. در حالیکه در کتب عهدین زن حق مالکیت ندارد و جزء مایملک مرد حساب می‌شود که این مطلب در فرمان دهم تورات چنین آمده که: "به خانه همسایه طمع مورز، به زن همسایه‌ات، غلامش، کنیزش، گاوش، الاغش و...)
و ظاهرا در انگلستان نیز تا سال 1850، زنان حقوق شخصی نداشته و مالک اموال، حتی لباسهایی که بر تن داشتند نبودند. در ایران قدیم نیز مثل روم و یونان مرد در استفاده از عواید ملکی زن برخلاف رضایت وی کاملا آزاد بوده زیرا زن هیچ حق مستقل اقتصادی نداشته است.

ارث بردن زنان

در اسلام، همچنانکه مردان از پدرانش ارث می‌برند، زنان نیز ارث می‌برند در آیه 7 سوره نساء می‌خوانیم که برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشان بر جای گذاشته‌اند سهمی است و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشته‌اند سهمی است خواه کم باشد یا زیاد... درست اثبات ارث برای زنان در موقعی بود که نه تنها عرب جاهلی برای زن از ارث حقی قائل نبود حتی جوامع متمدن نیز تا همین اواخر برای زن حقی از میراث قائل نبودند مانند رم که ارث پدر به پسر می‌رسید و حتی تا سده‌های اخیر در سوئد و نروژ و دانمارک دختران دسهمی از ارث نداشتند و طبق کتب عهدین زنان زمانی ارث می‌بردند که برادر نداشته باشند و علاوه بر آن با مردی از قبیله خود ازدواج کرده باشند.

علاوه بر حقوق اقتصادی و حق ارث، زنان در اسلام از نظر سیاسی نیز دارای شخصیتی مستقل مانند مرد می‌باشند و نه تنها در مسایل سیاسی و اجتماعی خود داری حق است بلکه در برخی موارد نیز مانند مردان، دارای تکلیف نیز می‌‌باشد. که آیه 12 سوره ممتحنه به این مطلب اشاره می‌کند که "ای پیامبر چون زنان با ایمان نزد تو آیند که با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند دزدی نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بچه های حرامزاده را که پس انداخته با بهتان به شوهر نبندند و در کار نیک از تو نافرمانی نکنند، با انان بیعت کن و..." و اصولا با حفظ حرمت و رعایت عفت، هیچ گونه محدودیتی برای شرکت کردن در فعالیتهای سیاسی وجود ندارد.

حقوق فردی و اجتماعی

و از نظر حقوق فردی و اجتماعی نیز مانند مردان می‌توانند به کسب و کار و تحصیل پرداخته مر به معروف و نهی از منکر کنند و از نظر حقوق قضایی نیز به کاملترین صورت تحت پوشش مراجع قضایی می‌باشند و می‌توانند طرح شکایت بر علیه پدر، برادر، شوهر و هر کس دیگری را نموده خواستار اجرای قصاص، حدود، تعزیرات باشند.

زن و حقوق خانواده

از نظر حقوق خانواده نیز، که فقط به مهمترین آن اشاره می‌کنیم و آن اینکه زن مسلمان می‌تواند با هر مردی که شایسته است ازدواج کند و ازدواج با کسی که او را در شأن خود نمی‌داند سرباز زند.

جمع بندی

البته با توجه به مطالب یاد شده اثبات تساوی یا تشابه حقوق برای زن و مرد، این درست نیست که بگوئیم همانگونه که زن و مرد از نظر شرافت و ارزش انسانی برابر می‌باشند باید از حقو ق مشابه نیز برخوردار باشد چرا که که بین متشابه با مساوی بودن فرق است زیرا شکی نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در شرافت و ارزش انسانی برابریش در حقوق انسانی می‌باشد و این دلیلی بر تشابه حقوق زن و مرد نمی‌باشد زیرا تساوی غیر از تشابه می‌باشد چون تساوی همان برابری است و تشابه یکنواختی می‌باشد به عنوان مثال ممکن است پدری ثروتش را بطوری متساوی تقسیم کند که سهم هر یک از فرزندان مشابه هم نباشد یعنی این پدر هم مغازه داشته باشد و هم زمین کشاورزی و هم دیگر مستغلات، و در تقسیم ثروتش بر اساس شناختی که از هر کدام از فرزندانش دارد فقط به مساوی بودن سهم همه آنها مثلا نود هزار تومان دارد با لحاظ اینکه به هر کدام سهمی به مبلغ سی هزار تومان خواهند داشت یکی را بر اساس استعدادش مغازه را بدهد و به دیگری بر اساس علاقه وب به کشاورزی زمینهای کشاورزی را دهد و به دیگری مستغلات دیگرش را، در چنین حالتی او در عین اینکه هیچ تشابهی در کارش ندارد اما تساوی را رعایت کرده است. یعنی از لحاظ ارزش مساوی یکدیگرند و ترجیه و امتیازی از این بابت در کار نیست.
پس
کمیت غیر از کیفیت است و برابری غیر از یکنواختی است و اسلام نیز با رعایت نمودن اصل مساوات انسانها اعم از زن و مرد، با تشابه حقوقی زن و مرد مخالف است. اسلام همچنانکه برای زن و مرد در اکثر موارد حقوق مشابهی وضع نکرده، مجازات و تکالیف مشابهی نیز وضع ننموده است چرا که با وجود تساوی زن و مرد در اصل خلقت و ارزش انسانی، بر اساس تفاوت ظاهری هر کدام و همچنین تفاوتهای روانی بین زن و مرد مانند تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن سریع زن نسبت به مرد، عدم خشونت زن نسبت به دیگران، و به طور کلی تفاوت عمده که به صورت عواطف و احساسات شدید در زنها غلبه تعقل بر احساسات در مردها نمایان می‌شود. که اینها نیز بر اساس وظایفی که هر کدام در آفرینش بر عهده گرفته‌اند متناسب می‌باشد که وجود این تفاوتها در میان زن و مرد را نمی توان عامل برتری یکی بر دیگری دانست چرا که هر کدام از آنها بر اساس و تناسب وظایفشان در عالم، آفرینش مخصوص به خود دارند.


نوشته شده در دوشنبه 86/11/8ساعت 2:38 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


<   <<   56   57   58   59   60   >>   >

فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس