وحید - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

 
یک منبع آگاه از تماس تلفنی حجت‌الاسلام و المسلمین «مهدی کروبی» دبیرکل حزب اعتماد ملی با «باراک اوباما» کاندیدای دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا خبر داد.

به گزارش شهاب‌ ‌الدوله؛ همزمان با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که از امروز سه‌شنبه آغاز شده و بر اساس وقت تهران تا حدود ساعت 8 صبح روز چهارشنبه ادامه خواهد یافت؛ یک منبع آگاه از تماس تلفنی فوری مهدی کروبی با باراک اوباما کاندیدای حزب دموکرات خبر داد.

گفته می‌شود که آقای کروبی در این تماس مصرانه از اوباما خواسته است امشب به هیچ وجه نخوابد و حتی برای یک دقیقه پلک روی هم نگذارد!

کروبی طی سه سال اخیر در مصاحبه‌های مختلف از جمله در گفتگو با سیمای جمهوری اسلامی تاکید کرده است که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 تا حدود ساعت 2 بامداد جزو 2 نفر اول بود اما پس از آن که سه ـ چهار ساعت خوابید و بیدار شد، ناگهان مشاهده کرد که انتخابات را باخته است. وی از آن پس بارها تاکید کرده که اگر بار دیگر در انتخابات کاندیدا شود، در شب شمارش آرا حتی برای یک دقیقه نخواهد خوابید 

نوشته شده در پنج شنبه 87/8/16ساعت 5:4 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


  

شب کنار پنجره ای رو به خدا کردم و با صدایی بلند به خدا گفتم چرا عاشقان

 

چرا عاشقان مستحق تلخی دنیا هستن

 

ناگهان صدایی از درون دلم با صدایی لرزان به من گفت که هیچ کس ارزش این را ندارد

 

ای خدا مگر عاشقان دیگر توان این را دارن

 


نوشته شده در پنج شنبه 87/8/16ساعت 2:30 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن یک همراه واقعیست که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است.

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست


نوشته شده در پنج شنبه 87/8/16ساعت 2:29 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 

 

1- دوستت دارم ، نه بخاطر شخصیت تو ، بلکه بخاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم ....

 

2- هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود .....

 

3- اگر کسی تو را آنطور که می خواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد ....

 

4- دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند ....

 

5- بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کناراو باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید ....

 

6- هرگز لبخند را ترک نکن ، حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو شود ....

 

7- تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی ....

 

8- هرگز وقتت را با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران ....

 

9- شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را ، به این ترتیب وفتی او را یافتی بهتر می توان شکرگزار باشی ....

 

10- به چیزی که گذشت غم نخور ، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن ....

 

11- همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند ، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده ، دوباره اعتماد نکنی ....

 

12- خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد ....

 

13- زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری ....


نوشته شده در پنج شنبه 87/8/16ساعت 2:22 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


باز هم بخوان
صدایت را دوست دارم
باز هم لالایی بگو
لالاییت آرام این روح آشفته است
به یاد ندارم در کودکیم برایم لالایی گفته باشی
اما حالا برای این کودکان غریب می گویی
دوست دارم من هم کنار آنها بنشینم و با نوای دل انگیز صدایت به خواب روم
باز هم بخوان
که خواندنت حجابی است بر غوغای درونت
که دوباره می شوی همان گوشه امن و نقطه امید
همان پناه، همان سراسر آرامش و اطمینان
همان که حضورش هم گرماست، هم امنیت، هم روشنی آست و هم قدرت
باز هم بخوان
همیشه بخوان
توان من نیست تماشای شکستنت
توان من نیست ترست را چشیدن
توان من نیست لمس خستگی تو
توان من نیست آه تو را شنیدن
توان من نیست بوییدن غم تو
شکستن تو بی معناست
ترس را به تو راهی نیست
خستگی شرمنده همت توست
غم سایه خیالی بیش نیست
بخوان
که خواندنت پایان همه شسکستها و ترسهاست، پایان همه خستگیها، همه حسرت و اندوهها
باز هم بخوان
همیشه بخوان
برای همیشه ...


نوشته شده در دوشنبه 87/8/13ساعت 12:35 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 نظر...من نظرمیخوام


نوشته شده در جمعه 87/8/10ساعت 12:15 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


از غمِ عشق تو بیمارم و میدانی تو,داغ عشق تو به جان دارم و میدانی تو,خونِِِِ دل از مژه میبارم و میدانی تو,از برای تو چنین زارم و میدانی تو, از تو حدیثی نشنیدم هرگز ..
نوشته شده در پنج شنبه 87/8/9ساعت 12:59 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


شب و روز دلم میلرزد ، چشم از تو بینایم بی تو بیدارمی ماند و چشم انتظار تو به دور دستها خیره میگردد بی تو کوچه ها و خانه سرد و سیاه هستند بی تو غربت میماند برای من در این دیار،غربتی از جنس تاریکیها ، جادهای تاریک و غم آلود و سرگردان دراین دیار ساز دلم کم کم از کوک می آفتد و برای همیشه بی تو خاموش میگردد ای عشق جاودانه ام عاشقانه دوست دارم


+رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفههای عجب زیر دام و دانه توست
دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبا نگ عاشقانه توست
علاج ضعف دل ما به لبت حوالت کن
که این مفرح یاقوت در خزانه توست
به تن مقصرم از دولت ملازمتت
ولی خلاصه جان خاک آستانه توست
من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی
در خزانه به مهر تو و نشانه توست

نوشته شده در پنج شنبه 87/8/9ساعت 12:58 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


آن لحظه که عشق تو در خلوت دلم نشستی هزاران حباب نور در دل تاریکم شکستی در فصل پاییزتنم دستهایت به یاری ام شتافت و برگهای زرد و خشکم را به شاخه هایم دوباره پیوند زدی ،سپیده ء نور زندگی من هستی تو نزدیک ترخود من به من هستی ،گریه های من را جز تو کسی ندید و دست نوازش کسی جز تو نکشید جزتو صبورانه کسی مرا نشنید و نشناخت ای قاصدک نور عشق من تو همیشه در قلبمی و نام زیبایت همیشه بر لبانم هست ... مونسم دوست دارم

+اشک در چشمان من
دریای غم دارد به دل
خنده بر لب می کنم
تا کس نداند راز دل
نوشته شده در پنج شنبه 87/8/9ساعت 12:56 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


در انتظارت دیگر خسته تر از باد خزانم عزیزم

مانند برگهای پاییز بی روح و سرگردانم عزیزم

در راه انتظار تو حتی اشکهایم نیز بند آمده

شب و روز برایم فرقی نداره

و روز ها می گذرد بی آنکه ز خود خاطره ای بجا گذارد


نوشته شده در سه شنبه 87/8/7ساعت 9:45 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس