جوش جوانی یا آکنه (acne) - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

زیر باران آرزو ؛ کاغذی از باد طنین داشت
سفره ای از شکوفه های گیلاس در تمام فصول با موجی از دریا نجوا داشت
عکسی از میخک قرمز در هوای یار چشم گشود
پولکی از مهتاب بر بالای شب بیدار بود


نوشته شده در پنج شنبه 87/1/29ساعت 8:1 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


دو چیز را فراموش نکن :یاد خدا، یاد مرگ - دو چیز را فراموش کن :بدی دیگران در حق تو،خوبی تو در حق دیگران- چهار چیز را نگه دار:گرسنگیت را سر سفره دیگران ،زبانت را در جمع ،دلت را سر نماز ،چشمت را در خانه دوست
نوشته شده در سه شنبه 87/1/27ساعت 10:35 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


 دل

با نام تو دل به عالـم آتش بزنم

با شعله به دامان سیاوش بزنم

یا جان مرا بگـیر و از سیـنه بـرو

یا جـان تـو با کــمــان آرش بزنم


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 1:41 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


غم بیهوده

دور تو خط کشیده ام راحت و آسوده برو

از تـو وفــا نــدیــده ام از دل فــرسوده برو

سنگ شدی به من زدی زخمی زخمه ها شدم

از تو شـکـسـته قلب من ای غم بیهوده برو

  


نوشته شده در چهارشنبه 87/1/21ساعت 1:41 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


سفر به خیر

- « به کجا چنین شتابان؟ »

                  گون از نسیم پرسید

- « دل من گرفته ز این جا ،

                  هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان؟ »

- « همه آرزویم، اما

                  چه کنم که بسته پایم ...»

- « به کجا چنین شتابان؟ »

- « به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم »

- « سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،

به شکوفه ها، به باران،

برسان سلام ما را ».

                                                       دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی 


نوشته شده در یکشنبه 87/1/18ساعت 10:22 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


گدایان بهر روزی ، طفل خود را کور می خواهند

طبیبان ، جملگی ، مخلوق را   رنجور  می خواهند

تمام   مرده شویان   راضیند   بر   مردن    مردم

بنازم مطربان را،چون خلق را مسرور می خواهند


نوشته شده در یکشنبه 87/1/18ساعت 10:18 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


در دنیا به کسانی دل می بندیم که از وجودمان بی خبرند ،

  و از وجود کسانی که به ما دل می بندند بی خبریم

                                     شاید همین دلیل تنها ییمان باشد..!!


نوشته شده در یکشنبه 87/1/18ساعت 10:16 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


کاش می دیدم..

کاش می دیدم چیست ؟
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه، وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه، وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم می گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می کند ای غنچه رنگین پر پر
من در آن لحظه که چشم تو به من می نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است

                                                                                فریدون مشیری


نوشته شده در یکشنبه 87/1/18ساعت 10:13 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


زین پس اى شوخ جفا جو! نکنم یاد از تو

نکشم سنگدلا! این همه بیداد، از تو

وه که شد خرمن عمرم همه بر باد از تو

دل ویران شده من ، نشد آباد از تو

این قَدر بهره که دیدم . منِ ناشاد از تو

تو نبینى ز خود و، غیر مبیناد از تو!

اى پریچهره ! چو اشک از نظرت افکندم

از لب لعل تو، دندان طمع بر کندم

نوشته شده در شنبه 86/12/18ساعت 12:30 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


او ز من بیگانه شد، من هم جدایى مى کنم

هر چه باداباد، ترک آشنایى مى کنم

بى نیاز از وصل او خواهم شدن ، اینست و بس

آرزویى کز درِ دل ها گدایى مى کنم

نوشته شده در شنبه 86/12/18ساعت 12:29 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


<   <<   6   7   8   9   10      >

فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس