جوش جوانی یا آکنه (acne) - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

 + دستور زبان عشق


دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟
 
می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
 
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟

آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد


قیصر امین پور


نوشته شده در چهارشنبه 86/11/17ساعت 7:23 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |




آکوتان  مؤثرترین دارو در درمان جوش صورت است.از ترکیبات ویتامتن آ تهیه می شود.برای جوشهای شدید و عمقی ومقاوم به سایر درمانها توصیه می شود.نام علمی این دارو ایزوترتینوئین است. در ایران به آکوتان معروف است.همچنین در ایران نوع دیگری از این دارو بنام آکنه نورمین) ( Aknenormine وجود دارد.

 

دارو به شکل کپسول 20 میلیگرمی در دسترس است.

. میزان مصرف دارو شش کپسول به ازای هر کیلوگرم وزن بدن برای یک دوره درمان می باشد.اگر فردی بطور مثال 60 کیلو باشد،باید مجموعاً 360 عددکپسول را برای  یک دوره درمان  مصرف کند.این 360 کپسول براساس تشخیص پزشک متخصص پوست روزانه 1 یا 2 عدد برای بیمار تجویز می شود.

 

فبل از مصرف آکوتان چه کارهایی لازم است انجام شود؟

ضایعات کیستیک و احتباسی باید تخلیه شوند.همچنین کمدونها باید پاکسازی شوند

قبل از مصرف دارو لازم است آزماش خون انجام شود.در زمان مصرف دارو آزمایش خون هر ماه تکرار شود.اگر دو بار متوالی آزمایش نرمال بود،دیگر نیاز به تکرار نیست.

 

تقریباً  80% بیماران با یک دوره درمان بهبود یافته ودیگر عود بوجود نمی آید.در صورت عود می توان چندین دوره درمان را تکرار کرد.عود معمولاً در موارد زیر اتفاق می افتد:

آکنه شدید که از سنین پائین شروع شده باشد

آکنه ایی که در آن عوامل هورمونی غالب است(خانمهائی که کیست تخمدان دارند)

عوارض: این دارو عوارض زیادی دارد. بنابراین فقط در جوشهای شدید و جوشهای مقاوم به سایر درمانها تجویز می شود. عوارض بترتیب شیوع عبارتنداز:

1-عوارض با شیوع بالای 50%:

 

خشکی وپوسته ریزی لبها

خشکی دهان وچشم

خشکی وخارش پوست

 

2-عوارض با شیوع زیر 50%:درصورت مصرف در زمان حاملگی   ناهنجاری جنین کاهش دید شب

بالا رفتن چربی خون افسردگی

ریزش مو

درد استخوان ومفاصل

تهوع استفراغ

سردرد

 

 

 

 

 

 

 

 

همه این عوارض در یک فرد بوجود نمی آید  .خیلی از این عوارض وابسته به دوز دارو هستند.مثلاً اگر دو کپسول در روز به یک کپسول در روز کاهش داده شود از خشکی وپوسته ریزی لب به میزان زیادی کاسته می شود.بالا رفتن چربی خون معمولاً در افرادی  که زمینه ارثی چربی خون بالا دارند  بوجود می آید.حتی اگر چربی خون بالا رود می توان با گرفتن رژیم و مصرف داروهای ضد چربی مشکل را حل کرد.

ریزش مو خیلی کم ایجاد می شود.حتی اگر ایجاد شود خودبخود بهبود می یابد.

خطرناک ترین عارضه هنگامی ایجاد می شود که خانم حامله این دارو را مصرف کند.این دارو از سه ماه قبل از باردار شدن تا اتمام شیردهی نباید مصرف شود.

 

نتیجه اینکه مصرف آکوتان زیر نظر پزشک متخصص پوست ایمن ومطمئن است.

متخصص پوست قادر است عوارص دارو را مدیریت کند.

 

بیمارانی که با وجود مصرف آکوتان بهبود نمیابند چه باید بکنند؟

اگر بیمار مرد باشد باید میزان دوز دارو افزایش داده شود. مثلاً بجای دو کپسول روزانه سه کپسول مصرف شود(البته همه اینها باید زیر نظر متخصص پوست باشد.بیمار نباید خودسرانه دوز دارو را کم یا زیاد کند)

اگر بیمار خانم باشد بایدازنظر هورمونی بررسی شود.

 



 

 


نوشته شده در جمعه 86/11/12ساعت 2:2 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


ذهن بشر از دیر باز متوجه نظم عالم گردیده، نظمی که عموم انسانها علی‌الخصوص دانشمندان را در برابر خودش وادار به تسلیم کرده تا جائیکه ناخواسته سرتعظیم در برابر این نظم و نظام عالم نموده‌اند، وقتی که نظمی را که در طلوع و غروب خورشید حاکم هست، را دیده‌اند، نظمی که در فصلها هست، نظمی که در کهکشانها هست، و اینکه تا بحال دیده نشده این نظم بهم بخورد، اینکه بلافاصله پس از بهار پاییز شود یا بر عکس، اینکه در فصل خاصی بعضی حیوانات به جایی کوچ کنند و در فصلی دیگر عزم دیار خود کنند و به محل سابق خود بازگردند بدون گم کردن مسیر حرکتشان، و هزاران نمونه دیگر. ذهن بشر همیشه سوالگر این مطلب بوده که چه اراده‌ای در پشت اینهمه کارهاست که کوچکترین خللی در آن بوجود نمی‌آید؟ البته مکاتب مختلفی در صدد پاسخگویی بر این سوال بر آمده‌اند که هر کدام تنها پاسخگوی بخشی از سوالات بوده، و فقط این سوالات را ولایت‌تکوینی پاسخ قطعی ‌داده که در این مقال به بیان آن می‌پردازیم، باشد که پاسخگوی برخی سوالاتمان باشد.

تعریف ولایت تکوینی

ولایت تکوینی به معنی تصرف در عالم وجود و قانونمندی‌های آن می‌باشد، یعنی تصرف در قوانین علی و معلولی جهان،به این مفهوم که برای اینکه حادثه‌ای در جهان اتفاق افتد نیازمند علت خاص خودش می‌باشد، مثلا علت بوجود آمدن مار، تلقیح دو مار نر و ماده می‌باشد که پس از تلقیح مار نر با مار ماده، نطفه بچه‌مار تشکیل گردیده و ماری بدنیا می‌آید. که این همان قانون علت و معلول می‌باشد، لقاح مارها علت و تولد بچه مار هم معلول آن می‌باشد. اما اگر کسی آمد و با دست زدن بر چوبدستی‌اش ،چوبدستی خود را تبدیل به مار واقعی کرد، این شخص دارای اراده تکوینی میباشد که این اراده اساساً مربوط به خدای متعال است که خالق هستی و نظام خلقت و قوانین حاکم بر آن است. بر این اساس خداوند با قوانینی که بر عالم حاکم کرده آنها را اداره می‌کند و چون نسبت به همه آنها محبت دارد، اداره، سرپرستی، دخل و تصرفش نیز در عالم از سر محبت است.

دارندگان ولایت تکوینی

البته یادآوری این نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد که خداوند این نوع ولایت را به هر کسی که بیشتر دوست داشته باشد عطا می‌فرماید تا آنها نیز بتوانند به توسط این ولایت (ولایت تکوینی) دخل و تصرفاتی در موجودات عالم انجام دهند. نمونه بارز آنها معجزه پیامبران و کرامت ائمه اطهار و اولیای الهی می‌باشد. فلذا وقتی پیامبران بزرگ الهی و پیامبر اکرم و جانشینانش چنین ولایتی را دریافت داشتند، مرده را زنده می‌کنند، کور را شفا می‌دهند، در عالم ملک و ملکوت تصرف می‌کنند، شق القمر از آنها سر می‌زند. بر این اساس در روایات اسلامی آمده است که:
اِنّ لَنا مع اللهِ حالات لایسعه ملک مقرب و لا بنیٍّ مرسل یعنی برای ما حالاتی با خداوند است که هیچ فرشته مقرب و پیغمبر مرسلی به آن نمی‌رسد.
نوشته شده در دوشنبه 86/11/8ساعت 2:40 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |




-=از آنجا که در نظامی حقوقی خانواده در اسلام بعضا تفاوتهایی بین حقوق زن و مرد به چشم می‌خورد، سبب گردیده تا برخی از مغرضان یا ناآگاهان در علت این تفاوت حقوقی بین زن و مرد، آن را تبعیض و ظلمی علیه زنان، قلمداد کرده بدین ترتیب دین اسلام را زیر سوال ببرند. در اینجا برای روشن تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد، در اسلام، با ذکر مقدمه‌ای مبنی بر اینکه جوامع مختلف در این زمینه چه برخوردی با زن داشته‌اند و اینکه آیا پیوسته در آن جوامع غیر‌اسلامی زنان واقعا در تساوی یا تشابه مردان از حقوقشان برخوردار گشته‌اند به بیان جایگاه زن در نظام اسلام می‌پردازیم.=-

موقعیت زن در مناطق دنیا در گذشته

با زن همیشه و در اکثر نقاط دنیا تا قبل از وضعیت به ظاهر مترقی فعلیتش، به صورتهای مختلف به عنوان موجودی طفیلی، بدون حق و یا با کمترین حق برخورد شده است چه در جوامع متمدن آن زمان یا در جوامع غیر متمدنش. به عنوان نمونه در اقیانوسیه زن از غذا خوردن با شوهرش ممنوع بوده و شوهرش با کمترین بهانه‌ای تا سر حد مرگ می‌زده است، در جزایر مارکینز غذاهای لذیذ از قبیل گوشت مرغ و خوک، نارگیل، گردو که غذاهای الهی نامیده می‌شدند مخصوص خدایگان و مردان بوده است و زنان نباید استفاده می‌کردند در بیرمانی شوهر حق دارد زنش را به عنوان قرضش به طلبکار بدهد و علاوه بر آن شوهر زنش را به نام کنیز و خدمتکار و در مقابل زن شوهرش را با ارباب و عالیجناب صدا می‌زند و در عربستان جاهلی بعضی از قبایل سر دختران تازه شده را می‌بردیدند، بعضی دیگر از کوهها به پائین پرتاب کرده و بعضی قبایل غرق می‌کردند و گروهی نیز زنده بگور می‌نمودند.

جایگاه زن در جوامع متمدن آن زمان

جوامع متمدن آن روزگار نیز دست کمی از موارد یاد شده نداشته تا جائیکه پدر حق تصمیم گیری در مورد ادامه زندگی فرزنده تازه متولد را داشته و همچنین می‌توانسته به زندگی هر یک از اعضا خانواده و مخصوصا زن خودش خاتمه دهد. فقط پسران ارث داشته و دختر و زن متوفی حقی از ارث نداشتند. در رم قدیم زن و دختر دارای کوچکترین شخصیت و اختیاری نبوده و دختران و زنان مانند سایر اشیایشان قابل خرید و فروش بودند، زن مالکیت، معاشرت، رفت و آمد و حتی حق زندگی نداشته در انتخاب شوهر و بهیچ وجه نظر زن مهم نبوده است.

در یونان

در یونان چون هدف از ازدواج، ادامه نسل توسط پسر می‌باشد، بدور انداختن زنی که فرزند پسر نمی‌زاید امری عادی بوده و هیچ وقت به عنوان شریک زندگی مطرح نبوده است و با اعتقاد بر اینکه زن دارای روح جاودانه انسانی نیست می‌گفتند حق ندارد و بعد از مرگ شوهرش زنده بماند که سوزاندن زنده زن با جسد شوهرش در برخی از مناطق آن زمان اثبات این حرف است. در کشورهای اسکاندیناوی تا چند صد سال پیش دختران از ارث محروم بودند.

در ایران

در ایران نیز دختر حق انتخاب شوهر را نداشته است. به دلایل نژاد پرتستانه ازدواج با بیگانه ممنوع بوده، تا جائیکه برای رهایی از این بن بست، ازدواج با محارم را قانونی اعلام کرده بودند که ازدواج بهرام چوبین با خواهرش نمونه‌ای از اینهاست و طلاق بدون هیچ مصلحتی و رعایت طرفین به خواست مرد صورت می‌پذیرفت و زن حق مستقل اقتصادی نداشته است.

جنبش فمنیسم

این محرومیتهای یاد شده در طول تاریخ در حق زن، سبب ایجاد جنبش فمنسیم در قرن بیستم برای بدست آوردن حقوق زنان با شعار آزادی‌های زنان از یک سو، و برابری و تساوی او با مرد از سوی دیگر بود. اما این نهضت بدلیل اینکه با احساسات توام بوده و از مبانی و پایه های عقلانی و علمی بی بهره بود، هر چند حقوق زیادی برای زنان ثابت کرد اما در مقابل یک سری بدبختی و اسارتهای جدیدی را برای وی به ارمغان آورد. به عنوان مثال هر چند مالکیت زن به رسمیت شناخته شد و در ظاهر به نفع زنان بود و یکی از حقوق از دست رفته خویش را به دست آوردند اما در واقع با گسترش تکنولوژی و تاسپس کارخانه‌های بزرگ و نیاز به نیروی فراوان با کمترین هزینه، از زن به عنوان کارگر استفاده گردید و به بهانه برابری با مردان، کارهای سنگین صرفا مردانه را بدون توجه به وضعیت جسمی و فیزیولوژی زن به گردن وی انداختند و از سویی دیگر با شعار آزادی در جامعه، او را از قید و بند اخلاق جدا ساخته تا جاییکه بنام آزادی، در ادارات و کارگاهها بصورت آرایش کرده و خودنمایی، وسیله تامین شهوات مردان گردیدند. در واقع نهضت فمینیستی نه تنها نتوانست زن را به حقوق خود برساند که هیچ، بلکه سبب اسارت به شکلی تازه گردید.

این بود وضعیت زنان در رابطه با تساوی و یا تشابه حقوقش در دنیای غیر اسلام که با مقدمه فوق بهتر می‌توان این مسئله را در اسلام توضیح داد و آن اینکه همچنانکه در بالا اشاره گردید در اکثریت جوامع غیر اسلامی زن را طفیلی مرد می‌دانند و شخصیتی جدا قائل نیستند اما در اسلام و قرآن تصریح شده به همان اندازه که مرد دارای ارزش است زن نیز دارای ارزش است نگاه قرآن به زن و مرد یک نگاه متفاوت از سایر نگاه هاست چرا که در آن نگاهها جنس زن را جدای از جنس مرد می‌دانند در حالیکه در قرآن زن و مرد دو صنف از یک نوع می‌باشند به عبارت ساده‌تر همچنانکه مرد از خاک آفریده شده، زن نیز از خاک آفریده شده بر عکس جوامع دیگر که معتقد بودند زن از دنده چپ مرد خلق شده و قرآن در آیه یک سوره نساء خط بطلان بر این نظریه کشیده و اعلام می‌دارد که شما را از نفس واحدی خلق کرد و زن او را (حوا) از او پدید آورد " که در متن عربی این آیه مراد از نفس واحده – حضرت آدم و مراد از زوجها حضرت حوا و مراد از کلمه منها، من جنسها می‌باشد یعنی خداوند حضرت حوا را از نوع و جنس حضرت آدم خلق نمود که آیات 6 سوره زمرد و 189 اعراف نیز با کمترین اختلاف به این مطلب تاکید می‌ورزند پس زن و مرد از نظر نوع خلقت در نگاه قرآن از یک جنس می‌باشند برخلاف نظر عهدین که قائل به آفرینش زن از دنده چپ مرد می‌باشد.

اشتراک و تفاوتها

img/daneshnameh_up/7/72/zan-eslam.JPG

اما آشکار است که زن و مرد با وجود اشتراک در نوع خلقتشان، چون دو صنف از یک نوع می‌باشند یعنی در انسانیت مشترک می‌باشند و در نگاه اسلام زن، انسانی همانند مرد می‌باشد چرا که انسانیت انسان به روح وی بستگی دارد نه بر تن او. اما چون هم صنف نبودن اینها، سبب بروز تفاوتهایی در وضعیت بدنی و روحی اینها گردیده نگاهی گذرا به مشترکات زن و مرد و سپس تفاوتهای این دو صنف می‌اندازیم:

اشتراکات

اشتراک در آفرینش

چون در نگاه قرآن زن، انسانی همانند مرد است و انسانیت چیزی مربوط به جنس و تن نیست این همسانی و اشتراکات را در جنبه‌های مختلف زن و مرد از جمله در آفرینش این دو گروه می‌توان مشاهده کرد، یعنی هم در آفرینش مشترکند و هم از نظر مبدا آفرینش مشترکند یعنی همه زنان مانند همه مردان از آدم و حوا خلق شده‌اند همانطور که در ادامه آفرینش نیز یعنی ادامه نسل همه‌شان آفریده شده از یک واقعیت می‌باشند که از آن به نامهای ماء، طین، تراب، نطفه، نطفة، امشاج و علق و ... یاد شده است.
اشتراک در هدف آفرینش
از نظر هدف آفرینش نیز زن به خاطر همان هدفی آفریده شده که مرد آفریده شده است که آیه 56 سوره ذاریات بیان می‌دارد که ما جن و انسان را نیافریدیم جز اینکه مرا بپرستند تا بواسطه آن به کمال برسند، و علاوه بر آن در آیات متعددی در سوره‌های نساء، توبه، احزاب، فتح، حدید، یس، بقره، به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال و مقام بندگی، یا ابتلا به انواع عذابها به دلیل مخالفت با دین، اعلام نموده و سرنوشت یکسانی برای مرد مومن و زن مومن و و مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافر و مرد مشرک و زن مشکر ترسیم کرده است.
آرامش همدیگر
قرآن همچنانکه زن را مایه آرامش مرد معرفی نموده در مقابل مرد را نیز سبب آرامش زن معرفی نموده، و به گونه‌ای مطرح نموده که با وجود نیاز زن و مرد به یکدیگر آنها را طفیلی یکدیگر معرفی ننموده بلکه استقلال هر کدام را مورد توجه قرار داده است. و با این بیان روشن نموده که وقتی زن و مرد از نظر آفرینش یکسان باشند به طور طبیعی از ارزش انسانی مساوی نیز برخوردار خواهند شد و در نتیجه موجود درجه دومی نخواهیم داشت.
استعداد و امکانات
از نظر داشتن استعداد و امکانات نیز با توجه به اینکه از یک ماهیت می‌باشند از استعداد و امکانات یکسانی برخوردار می‌باشند یعنی هر دو از روح الهی بهره مند هستند که آیات 29 سوره حجر و 72 سوره صاد بیانگر این مطلب هستند. و علاوه بر آن هم زن و هم مرد از نظر ساختاری در نهایت اعتدالند که آیه 4 سوره تین بیان کننده این مطلب هست که (انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم) و هر دو ابزار شناخت یکسانی برخوردارند (قرار دادیم برای شما گوش و چشم و قلب ... آیه 78 سوره نحل) و هر دو دارای فطرت الهی می‌باشند

و هر دو اینها یعنی زن و هم مرد طبق آیه 72 سوره احزاب امانتدار الهی می‌باشند، هر دو طبق آیات 7 و 8 سوره شمس دارای وجدان اخلاقی بوده و همچنین هر دو بر اساس آیه 23سوره بقره یکسان از تعلیم خداوند بهره مند شدند و همچنین بر اساس آیات متعدد قرآنی هر دو دارای قدرت بیان و بالاخره هر دو به طور مشترک و در کنار هم مورد خطاب الهی با تعبیراتی مانند الذین امنوا، الذین کفرا، الانسان قرار گرفته‌اند. و علاوه بر آنها از نظر موانع تکامل که ممکن است در سر راه باشند نیز مشترکند مانند نفس اماره و شیطان. (... شیطان برای آدمی دشمنی آشکار است- یوسف -5)

در قرآن هنگام ارائه الگوهای مثبت و منفی از حضرت مریم و مادر عیسی و مادر و خواهر حضرت موسی، آسیه همسر فرعون و دختران شعیب پیامبر و بلقیس ملکه به عنوان الگوهای مثبت به نیکی یاد می‌کند در برابر از زن نوح، زن لوط زن ابی لهب نیز به زشتی نام برده و آسیه و مریم را به عنوان الگوی مومنین و زنانی همچون همسر نوح و همسر لوط را الگوی کافرین معرفی کرده و در واقع بدین صورت استقلال شخصیتی آنها را چه مثبت یا منفی به نمایش گذاشته است.

اشتراکها و تساوی حقوقی

در اسلام همانگونه که زن و مرد از لحاظ ارزشی حالت تساوی دارند از نظر حقوقی نیز این اصل تساوی مورد تاکید قرار گرفته که بر پاره‌ای از آنها اشاره می گردد:

حقوق اقتصادی

همچنانکه در قرآن زن دارای ارزش شخصیتی و استقلال کامل می‌باشد، دارای حق مالکیت نیز می‌باشد در آیه 32 سوره نساء راجع به حق مالکیت زن چنان می‌فرماید که: "...برای مردان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌ای است و برای زنان از آنچه کسب کرده‌اند بهره‌ی است" که طبق این آیه انواع ارتباطات و حقوق مالی برای زنان بلامانع معرفی بیان شده و در واقع مالک در آمد و سرمایه خویش می‌باشند، و همچنین در آیات متعددی استقلال مالیشان به رسمیت شناخته شده است با این بیان که که مردان و زنانی که صدقه می‌دهند (حدید-18) و "مردان و زنان ... نماز به پا می‌دارند و زکات می‌پردازند ... و آیه 35 سوره احزاب (... مردان و زنان صدقه دهنده خدا برای آنان پاداشی بزرگ فراهم ساخته است) و همچنین آیه 33 سوره احزاب ، که همه اینها و آیات دیگری یکی از ویژگیهای زنان مسلمان را زکات و صدقه دادن معرفی می‌ کند بیانگر استقلال مالی زنان در اسلام است چرا که انسان باید مالی در اختیارش باشد تا از آن زکات یا صدقه‌ای بدهد. در حالیکه در کتب عهدین زن حق مالکیت ندارد و جزء مایملک مرد حساب می‌شود که این مطلب در فرمان دهم تورات چنین آمده که: "به خانه همسایه طمع مورز، به زن همسایه‌ات، غلامش، کنیزش، گاوش، الاغش و...)
و ظاهرا در انگلستان نیز تا سال 1850، زنان حقوق شخصی نداشته و مالک اموال، حتی لباسهایی که بر تن داشتند نبودند. در ایران قدیم نیز مثل روم و یونان مرد در استفاده از عواید ملکی زن برخلاف رضایت وی کاملا آزاد بوده زیرا زن هیچ حق مستقل اقتصادی نداشته است.

ارث بردن زنان

در اسلام، همچنانکه مردان از پدرانش ارث می‌برند، زنان نیز ارث می‌برند در آیه 7 سوره نساء می‌خوانیم که برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشان بر جای گذاشته‌اند سهمی است و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشته‌اند سهمی است خواه کم باشد یا زیاد... درست اثبات ارث برای زنان در موقعی بود که نه تنها عرب جاهلی برای زن از ارث حقی قائل نبود حتی جوامع متمدن نیز تا همین اواخر برای زن حقی از میراث قائل نبودند مانند رم که ارث پدر به پسر می‌رسید و حتی تا سده‌های اخیر در سوئد و نروژ و دانمارک دختران دسهمی از ارث نداشتند و طبق کتب عهدین زنان زمانی ارث می‌بردند که برادر نداشته باشند و علاوه بر آن با مردی از قبیله خود ازدواج کرده باشند.

علاوه بر حقوق اقتصادی و حق ارث، زنان در اسلام از نظر سیاسی نیز دارای شخصیتی مستقل مانند مرد می‌باشند و نه تنها در مسایل سیاسی و اجتماعی خود داری حق است بلکه در برخی موارد نیز مانند مردان، دارای تکلیف نیز می‌‌باشد. که آیه 12 سوره ممتحنه به این مطلب اشاره می‌کند که "ای پیامبر چون زنان با ایمان نزد تو آیند که با تو بیعت کنند که چیزی را با خدا شریک نسازند دزدی نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بچه های حرامزاده را که پس انداخته با بهتان به شوهر نبندند و در کار نیک از تو نافرمانی نکنند، با انان بیعت کن و..." و اصولا با حفظ حرمت و رعایت عفت، هیچ گونه محدودیتی برای شرکت کردن در فعالیتهای سیاسی وجود ندارد.

حقوق فردی و اجتماعی

و از نظر حقوق فردی و اجتماعی نیز مانند مردان می‌توانند به کسب و کار و تحصیل پرداخته مر به معروف و نهی از منکر کنند و از نظر حقوق قضایی نیز به کاملترین صورت تحت پوشش مراجع قضایی می‌باشند و می‌توانند طرح شکایت بر علیه پدر، برادر، شوهر و هر کس دیگری را نموده خواستار اجرای قصاص، حدود، تعزیرات باشند.

زن و حقوق خانواده

از نظر حقوق خانواده نیز، که فقط به مهمترین آن اشاره می‌کنیم و آن اینکه زن مسلمان می‌تواند با هر مردی که شایسته است ازدواج کند و ازدواج با کسی که او را در شأن خود نمی‌داند سرباز زند.

جمع بندی

البته با توجه به مطالب یاد شده اثبات تساوی یا تشابه حقوق برای زن و مرد، این درست نیست که بگوئیم همانگونه که زن و مرد از نظر شرافت و ارزش انسانی برابر می‌باشند باید از حقو ق مشابه نیز برخوردار باشد چرا که که بین متشابه با مساوی بودن فرق است زیرا شکی نیست که لازمه اشتراک زن و مرد در شرافت و ارزش انسانی برابریش در حقوق انسانی می‌باشد و این دلیلی بر تشابه حقوق زن و مرد نمی‌باشد زیرا تساوی غیر از تشابه می‌باشد چون تساوی همان برابری است و تشابه یکنواختی می‌باشد به عنوان مثال ممکن است پدری ثروتش را بطوری متساوی تقسیم کند که سهم هر یک از فرزندان مشابه هم نباشد یعنی این پدر هم مغازه داشته باشد و هم زمین کشاورزی و هم دیگر مستغلات، و در تقسیم ثروتش بر اساس شناختی که از هر کدام از فرزندانش دارد فقط به مساوی بودن سهم همه آنها مثلا نود هزار تومان دارد با لحاظ اینکه به هر کدام سهمی به مبلغ سی هزار تومان خواهند داشت یکی را بر اساس استعدادش مغازه را بدهد و به دیگری بر اساس علاقه وب به کشاورزی زمینهای کشاورزی را دهد و به دیگری مستغلات دیگرش را، در چنین حالتی او در عین اینکه هیچ تشابهی در کارش ندارد اما تساوی را رعایت کرده است. یعنی از لحاظ ارزش مساوی یکدیگرند و ترجیه و امتیازی از این بابت در کار نیست.
پس
کمیت غیر از کیفیت است و برابری غیر از یکنواختی است و اسلام نیز با رعایت نمودن اصل مساوات انسانها اعم از زن و مرد، با تشابه حقوقی زن و مرد مخالف است. اسلام همچنانکه برای زن و مرد در اکثر موارد حقوق مشابهی وضع نکرده، مجازات و تکالیف مشابهی نیز وضع ننموده است چرا که با وجود تساوی زن و مرد در اصل خلقت و ارزش انسانی، بر اساس تفاوت ظاهری هر کدام و همچنین تفاوتهای روانی بین زن و مرد مانند تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن سریع زن نسبت به مرد، عدم خشونت زن نسبت به دیگران، و به طور کلی تفاوت عمده که به صورت عواطف و احساسات شدید در زنها غلبه تعقل بر احساسات در مردها نمایان می‌شود. که اینها نیز بر اساس وظایفی که هر کدام در آفرینش بر عهده گرفته‌اند متناسب می‌باشد که وجود این تفاوتها در میان زن و مرد را نمی توان عامل برتری یکی بر دیگری دانست چرا که هر کدام از آنها بر اساس و تناسب وظایفشان در عالم، آفرینش مخصوص به خود دارند.


نوشته شده در دوشنبه 86/11/8ساعت 2:38 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


ز جمله اموری که ذهن بشر را از دیر باز به خود معطوف داشته اینست که در جامعه و در بین انسانها حق قانونگذاری و حق سرپرستی با چه کسی است، که هر مکتبی به فراخور شناختش از انسان پاسخهایی داده، دین اسلام نیز به این سوال تحت عنوان ولایت تشریعی پاسخ گفته. البته لازم به توضیح است که ما دو نوع ولایت داریم، ولایت تکوینی که مربوط به تصرف در قوانین کلی جهان می‌باشد و دیگری ولایت تشریعی که موضوع بحث ما بوده، در این مقاله به تبیین آن می‌پردازیم.=-

تعریف ولایت تشریعی

ولایت تشریعی ‌به مفهوم حق تصرف و حق تشریع و قانونگذاری و حق تصمیم گیری و اجرایی است که در اداره امور جامعه و مسائل اجتماعی برای شخصی قائل می‌شویم. به عبارت دیگر ولایت تشریعی یعنی ولایت قانونی، اینکه فردی بتواند و حق داشته باشد از طریق وضع قوانین و اجرای آنها در زندگی مردم و افراد جامعه تصرف کند و دیگران نیز ملزم به تسلیم در برابر او و رعایت آنها باشند. معنای النبی اولی بالمومنین من انفسهم نیز از این باب است که تصمیمی که پیامبر برای یک فرد مسلمان یا جامعه اسلامی می‌گیرد لازم الاجرا است.

مراتب ولایت تشریعی

البته یادآوری این نقطه ضروری است که؛ نخستین اصل مورد قبول در مسائل مربوط به این ولایت، این است که هیچ فردی بر فرد دیگر ولایت ندارد. و کسی نمی‌تواند در امور مربوط به زندگی انسانها بدون مجوز لازم مداخله و تصرف کند. زیرا تمامی مراحل ولایت مخصوص خداوند است، چون خالق تمامی انسانها و موجودات و مربی واقعی همه آنهاست. فلذا قوانین زندگی افراد بشر را باید خداوند تعیین کند و حق حکومت کردن را نیز او به افراد دهد، که خداوند مراتبی از این ولایت را به پیامبر اکرم وعده‌ای از انبیا نیز عطا کرده است.

جواز اطاعت از امام

همچنانکه که امامان معصوم نیز از این ولایت برخوردار بوده‌اند. بر این اساس است که اطاعت از امام یا پیامبر همان اطاعت از خداوند متعال است. البته بی‌تردید لازمه اولیه اعتقاد به امام آن است که سنت امامان را به عنوان مرجع فکری و اعتقادی و عملی برگیریم، یعنی باید در کنار قرآن باید به حجیت گفتار و رفتار امام توجه داشت. در زمان حضور شخص امام معصوم در جامعه، او خودش مدیریت مرجع فکری مردم و سنت امام وپیامبر را دارد و زمانی که امام در پرده غیبت است این مسئولیت (مرجعیت فکری و مرجعیت سنت و سیره پیامبر و ائمه) بر عهده عموم علماء دینی و در راس آنها ولایت فقیه می‌باشد.

برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به


نوشته شده در دوشنبه 86/11/8ساعت 2:35 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 سؤال: تو این دور و زمونه گناه کردن خیلی عادی و رایجه. مردم هم هر گناهی که بخوان می کنند. سؤال من اینه که چرا تو این همه گناه کبیره توجه همه فقط به سمت بی حجابی خانم هاست که تازه گناه کبیره هم نیست. چرا اهالی سرزمین تقوا چشمشون رو روی قتل، رباخواری، شرابخواری، دزدی، کم فروشی، غیبت، ترک نماز و هزار تا چیز دیگه بستن و فقط به این موضوع توجه دارند؟
جواب: یکی از اهداف اصلی تشکیل حکومت اسلامی ، فراهم نمودن زمینه های لازم جهت تکامل و سعادت مادی و معنوی انسان می باشد و در این جهت موظف است هر آنچه در رشد و هدایت جامعه و انسان موثر است را فراهم و از بروز و ظهور موانع جلوگیری نماید . البته فرایند رشد و تکامل واقعی انسان امری است اختیاری و فرد باید با اراده و با تقویت ایمان و عقیده خویش و عمل به احکام الهی بدان دست یابد و حکومت در این زمینه نمی تواند نقش تحمیلی داشته باشد؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید : ‌«لا اکراه فی الدین»، اما در عین حال موظف است محیط اجتماعی سالم و بدور از معصیت و گناه و هم چنین سایر لوازم تکامل را فراهم سازد تا فرد در مقابل ارتکاب گناه و باز ماندن از رشد و هدایت هیچ گونه عذر و بهانه ای نداشته باشد. در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعی، اصلاح امور جامعه و برقراری مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسی دین است.«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ»(حدید ، آیه 25) «به راستی که پیامبران را با پدیده های روشن گر فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را که در آن نیروی سخت و سودهای فراوان برای مردم است، پدید آوردیم».«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » (نحل ، آیه 36) «و به راستی در هر امتی، پیامبری فرستادیم که خداوند را بندگی کنید و از پیروی طاغوت دوری جویید» .این قبیل آیات و نمونه های متعدد دیگر بیانگر مسئولیت حکومت و جامعه در قبال اصلاح جامعه می باشد و در این راه موظف است نهایت سعی و تلاش خود را به کار ببرد به هیچ وجه نمی توان به صرف فراگیر شدن برخی گناهان از نظام اسلامی انتظار داشت که از انجام کارویژه خود در جهت مقابله با مظاهر فساد در جامعه ، خودداری نماید.
البته موضوع مهم دیگری که در زمینه برخورد حکومت با مرتکبان گناه مهم است تفکیک میان گناهانی است که نمود و اثر کاملا آشکاری در جامعه دارد- و وجود آنان علاوه بر تظاهر آشکار به نفی قوانین و مقررات الهی موجبات ارتکاب سایر معاصی را نیز فراهم می آورد - با سایر گناهانی که از چنین ویژگی و آثاری برخوردار نمی باشند. بر این اساس نظام اسلامی علی رغم اینکه موظف به برخورد با همه گناهانی که آثار اجتماعی دارند می باشد اما مواجهه با این قبیل گناهان (قسم اول) نیازمند توجه و برخورد شدید تر است.
واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی و انتظاری که جامعه اسلامی از آن دارد به تناسب امکانات خویش تلاش می نماید تا زمینه های رشد و ترقی مادی و معنوی جامعه را فراهم و با مظاهر گناه و تجاوز کنندگان به قوانین الهی برخورد نماید . البته به هیچ وجه مدعی نیستیم در این زمینه کاملا موفق بوده ، اما این چنین نیست که تنها برخورد با گناه را در بدحجابی محدود و از برخورد با مرتکبین سایر گناهان چشم پوشی نموده باشد ؛ کافی است شما سری به محاکم قضایی بزنید تا با دیدن پرونده های متعددی که مربوط به سایر گناهان است ، واقعیت امر روشن شود و حتی در مقابل برخی معتقدند نظام اسلامی آن گونه که لازم است در مقابل بدحجابی شدت عمل ندارد ؛ که البته در پاسخ باید گفت که بی حجابی و بدحجابی علاوه بر راهکار فیزیکی ، راهکار فرهنگی و اجتماعی نیز دارد که توجه جدی به آن می تواند نقش اساسی در حل این معضل ایفا نماید.
در ادامه جهت تبیین دقیق موضوع توضیحاتی در زمینه چرایی برخورد نظام اسلامی با پدیده بدحجابی آورده می شود:

نظام اسلامی و بدحجابی
از آنجا که انسان موجود اجتماعی است، جامعه بزرگی که در آن زندگی می کند، از یک نظر همچون خانه او است و حریم آن همچون حریم خانه او محسوب می شود. پاکی جامعه به پاکی او کمک می کند و آلودگی آن، به آلودگی اش می افزاید! روی همین اصل در اسلام با هر کاری که جو جامعه را مسموم یا آلوده کند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا که گناه، همانند آتش است. هنگامی که در نقطه ای از جامعه این آتش روشن شود، بکوشیم آن را خاموش یا محاصره کنیم. اما اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه ای به نقطه دیگر ببریم و یا آن را به حال خود واگذاریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر بر کنترل آن نخواهد بود! از این گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی های خود سد بزرگی در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در این موضوع، این سد را می شکند و گناه را در اذهان کوچک و آلودگی به آن را ساده می نماید. بر همین مبنا حکومت اسلامی، موظف است جلوی منکرات را بگیرد. این به معنای تحمیل به حجاب نیست؛ بلکه نوعی واکسینه کردن جامعه در مقابل بیماری های روانی و معنوی است. در جامعه اسلامی همه وظیفه دارند به بهداشت روانی و سلامت روحانی توجه کنند. این همان امر به معروف و نهی از منکر و نظارت ملی است. حاکمان اسلامی موظف اند موانع رشد فضایل انسانی را از بین ببرند و این در حقیقت بستر سازی برای سلامت روانی جامعه است و در زمان پیامبر و امام علی(ع) نیز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با این پدیده برخورد کرده است، به دنبال آن دیگر آنها نمی توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتی اقلیت های مذهبی نیز موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه اسلامی بوده اند.
در آیات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» کیفیت رفتار اجتماعی زن مورد توجه قرار گرفته است. نیز از آیات امر به معروف و نهی از منکر می توان استفاده کرد که جلوی هر گونه منکر و زشت، باید ایستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهای دینی در جامعه را باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم اکتفا کرد. فکر کنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب کنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با میل و رغبت احتراز نمایند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با میل و رغبت وظایف خویش را اجرا کنند!؟ این موضوع منحصر به کشور ما نیست. در هر کشوری یک سلسله دستوراتی است که به اجبار آنها را به اجرا می گذارند. در کشوری مثل فرانسه ـ که آن را مهد آزادی می شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بی حجابی می کنند تا به مدرسه یا دانشگاه راه یابند! تفاوت در جامعه اسلامی و غیراسلامی در نوع هنجارها است؛ نه چگونگی برخورد با آنها.
بسیاری از حکمت ها و فلسفه های حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله:
1. پوشش امری غریزی و فطری برای بشر است. کاوش های باستان شناسی نشان می دهد که از دیر زمان بشر در حد امکان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزیده است و همه صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
2. مستور بودن زیبایی ها و جاذبه های جنسی زن و مرد، آنها را از معرض دید و طمع ورزی شهوت پرستان هرزه محافظت می کند و امنیت و بهداشت روانی جسمی آنان را تأمین می کند.
3. برهنگی راهبر به سوی بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی است که عواقب شوم و زیانباری دارد:
3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاری های اجتماعی،
3ـ2. شیوع بیماری هایی چون سفلیس سوزاک ایدز و...،
3ـ3. سست شدن پیمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزونی عقده های روحی در کودکان،
3ـ4. زیاد شدن فرزندان نامشروع.
اینها و ده ها مشکل اجتماعی دیگر، عواقب شومی است که جهان غرب را سخت برآشفته است و ستاره تمدنش را به افول می کشاند تا آنجا که حتی فریاد متفکران ماتریالیستی چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ کرده است. اما مکتب گران قدر اسلام در پرتو هدایت های نورانی اش (همچون حجاب) از اساس با این جریان ویرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژی استوار برای صیانت فرد وجامعه از آسیب های بی شمار قرار داده است. از همین رو است که استعمارگران برای تخدیر جوانان و در بند کشیدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خویش، از بی حجابی و برهنگی به عنوان ابزاری قوی سود می جویند.
در هر صورت، موضوعاتی نظیر حفظ نظام اجتماعی، بقای نسل و خانواده، تأمین سلامت فکری و روحی ـ روانی افراد جامعه و فراهم کردن بستری مناسب و محیطی سالم برای پرورش و تکامل مادی و معنوی انسان و بالآخره پرهیز از عواقب شومی که جوامع دیگر به دلیل رعایت نکردن این قبیل محدودیت ها گرفتار آن شده و یا در آن دست و پا می زنند و... نظام اسلامی را ملزم به اجرای این حکم ارزشمند الهی کرده است.  و البته در کنار برخورد موثر و استفاده از راهکارهای فیزیکی و فرهنگی برای زدودن این معضل از جامعه اسلامیمان با سایر مظاهر گناه و مرتکبان آن نیز تا انجا که توانایی داشته باشد برخورد می نماید
.


نوشته شده در جمعه 86/11/5ساعت 1:42 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


غرورم را به غیرت می فروشم


وجودم را به همت می فروشم


به بازاری که زینب(سلام الله علیها)شد خریدار


دلم را زیر قیمت می فروشم




نوشته شده در پنج شنبه 86/11/4ساعت 3:59 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


جانها، طبیعت های بدی دارند و حکمت است که از آنها باز می دارد . [امام علی علیه السلام]
نوشته شده در چهارشنبه 86/1/1ساعت 12:0 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 خداوند، اصرارکنندگان و پیگیران در دعا رادوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]


نوشته شده در چهارشنبه 86/1/1ساعت 12:0 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


عشق غیر مشروط را بیاموزید.

خودتان باورهایتان را خلق
کنید.

به ناسپاسی دیگران لبخند
بزنید.

حضور نیروئی قدرتمند را در
زندگی خود احساس کنید.mohandes norpori

تفاوت ها را بپذیرید.

عشق خود را مدیریت کنید.

. . . و از لحظه لحظه زندگی خود
لذت ببرید
نوشته شده در چهارشنبه 86/1/1ساعت 12:0 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


<   <<   6   7   8   9   10      >

فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس