یادداشت های یه آسمونی
آیا شما به عشق حقیقی اعتقاد دارید؟ آیا شما به عشق در نگاه اول معتقدید؟ به عشق همیشگی و مداوم چطور؟ من فکر میکنم داستانهای عاشقانه ای که پیش روی شماست اعتقاد شما به عشق را محکم میکند. آنها مشهورترین داستانهای عاشقانه در تاریخ و ادبیات هستند. عشق آنها عشقی ابدی و جاودانه است.
? - رومئو و ژولیت تا به امروز شاید این داستان مشهورترین دلدادهها باشد. این زوج مترادفی برای عشق هستند. رومئو و ژولیت یک داستان حزن انگیز نوشته ویلیام شکسپیر است. داستان عاشقانه آنها بسیار غم انگیز است. داستان این دو جوان که از دو خانواده مخالف هم هستند، به این گونه است که در نگاه اول عاشق شده و عشق آنها به ازدواج انجامیده سپس دو عاشق واقعی گشته و زندگیشان را به خاطر عشقشان به خطر انداختند. بی شک گرفتن زندگی خود به خاطر همسر یکی از نشانههای عشق واقعی است. در نهایت مرگ نابهنگام آنها خانوادههایشان را به هم پیوند داد. ? - کلوپاترا و مارک آنتونی داستان عاشقانه آنتونی و کلوپاترا یکی از به یاد ماندنیترین و عاشقانه ترین داستانهاست که در همه زمانها نقل میشود. داستان این دو شخصیت تاریخی بعدها توسط ویلیام شکسپیر به نمایش درآمد و هنوز هم در همه جای دنیا نمایش داده میشود. رابطه آنتونی و کلوپاترا نمونه واقعی عشق است. آنها در نگاه اول عاشق گشتند. رابطه بین این دو جوان مقتدر، کشور مصر را در یک موقعیت قدرتمندی قرار داد. اما عشق آنها رومیهایی که از قدرتمند شدن مصریها نگران بودند را عصبانی میکرد. با وجود تهدیدهایی که وجود داشت، آنتونی و کلوپاترا ازدواج کردند. میگویند که در زمان جنگ علیه رومیها آنتونی خبر دروغین مرگ کلوپاترا را دریافت کرد و با شمشیر خودش را کشت. زمانی که کلوپاترا از مرگ آنتونی آگاه شد، وحشت زده شد و خودکشی کرد. عشق بزرگ به قربانی بزرگی هم نیازمند است. ? - پاریس و هلن به نقل از ایلیاد اثر هومر، داستان هلن و جنگ تروآ یک افسانه حماسی یونانی و ترکیبی از واقعیت و افسانه است. هلن به عنوان زیباترین زن در عرصه ادبیات در نظر گرفته شده است. او با منلوس، شاه اسپارت ازدواج کرد. پاریس پسر پریام شاه تروا عاشق هلن شد و او را ربود. یونانیها ارتش عظیمی به رهبری برادر منلوس، اگاممنون، فراهم کردند تا هلن را بازگردانند. هلن به سلامت به اسپارت بازگشت که ادامه زندگی خود را در شادمانی با منلوس زندگی کند. ? - ناپلئون و ژوزفین ازدواج این دو یک ازدواج مصلحتی بود که ناپلئون در سن ?? سالگی به ژوزفین علاقهمند شد و با او ازدواج کرد. ژوزفین بانویی برجسته و ثروتمندترین زن به حساب میآمد. هرچه زمان میگذشت عشق ناپلئون به ژوزفین همچنین ژوزفین به ناپلئون بیشتر میشد اما این باعث کم شدن احترام متقابل آنها و همچنین کم شدن علاقه شدید آنها به هم نمیشد و به مرور زمان کهنه نمیشد. درحقیقت عشق آنها یک عشق حقیقی بود. آنها سرانجام در عشقشان شکست خوردند زیرا ناپلئون یه یک وارثی نیاز داشت درحالیکه ژوزفین از داشتن این نعمت محروم بود. آنها با ناراحتی از هم جدا شدند و هر دوی آنها عشق و علاقه شان را تا ابد در دلهایشان پنهان کردند. ? - اسکارلت اوهارا و رِت باتلر بربادرفته نشاندهنده یکی از آثار جاویدان ادبی است. اثر معروف مارگارت میچل، عشق و نفرت بین اسکارلت و رت باتلر را شرح میدهد. تنظیم وقت چیزی بود که اسکارلت و رت باتلر هیچگاه در آن با همدیگر هماهنگ نبودند. در سراسر این داستان حماسی، این زوج هیچگاه احساسات واقعیشان را به طور دائمی تجربه نکردند و این حاصل بروز جنگ در پیرامونشان بود. اسکارلت که دختر بی قید و آزادی بود نمیتوانست بین خواستگاران خود یکی را انتخاب کند. تا جایی که سرانجام تصمیم به ادامه زندگی با رت باتلر شد. درحالیکه ذات دمدمی اسکارلت از قبل بینشان فاصله انداخته بود. امید به طور غیرمستقیم و همیشگی در قهرمان داستان ما ظاهر شد. بنابراین رمان با این جمله اسکارلت «فردا روز دیگری است» پایان مییابد. ? - جین ایر و رچستر در داستان معروف شارلوت برونته، شخصیتهای تنها و بی دوست، علاجی برای تنهایی خود یافتند. جین، دختر یتیمی که به عنوان مربی وارد خانه ادوارد رچستر، مردی ثروتمند، میشود. این زوج غیرقابل تصور به هم نزدیک و نزدیک تر شدند تا زمانی که رچستر قلب لطیف و مهربانی را خارج از قلب خشن خود یافت. رچستر علاقه شدید خود را به خاطر تعدد زوجین آشکار نمیکرد اما در سالگرد ازدواجشان جین متوجه ازدواج سابق رچستر شد. جین با قلبی شکسته از آنجا دور شد اما بعد از یک آتش سوزی مهیب به عمارت ویران شده رچستر بازگشت. جین، رچستر را نابینا یافت در حالیکه زن، خود را کشته بود. عشق پیروز شد و دو عاشق دوباره به هم پیوستند و در خوشی و سعادت زندگی کردند. ? - ملکه ویکتوریا و آلبرت این داستان عاشقانه درمورد خانواده سلطنتی انگلیسی است که ?? سال در مرگ همسرش به سوگ نشست. ویکتوریا دختری با نشاط، خوش رو و شیفته نقاشی بود. او در سال ???? بعد از مرگ عموی خود ویلیام ششم بر تخت سلطنت انگلیس جلوس کرد. در سال ???? او با اولین پسرعموی خود پرنس آلبرت، ازدواج کرد. در ابتدا پرنس آلبرت در بعضی محافل، ناآشنا به نظر میرسید چون او آلمانی بود. او میخواست که خانواده اش را به خاطر پشتکارش،صداقت و فداکاری بیش از حدش شگفت زده کند. این زوج دارای نه فرزند شدند. ویکتوریا فرزندانش را بسیار دوست داشت. او به توصیههای آنها در مملکت داری به ویژه سیاست اعتماد میکرد. زمانی که آلبرت در ???? فوت کرد، ویکتوریا آسیب شدیدی دید. او به مدت ? سال در محافل عمومیظاهر نشد. گوشه نشینی او باعث انتقاد عموم به او شد. کوششهای بسیار در زندگی ویکتوریا شد. اما تحت نفوذ نخست وزیر بنیامین در اسرائیل، ویکتوریا زندگی عمومی خود را از سر گرفت و مجلسی در ???? افتتاح شد. اما ویکتوریا هرگز سوگ همسرش را پایان نمیداد و تا سال ???? تا پایان زندگی خود سیاه به تن کرد. در طی سلطنتش که طولانی ترین سلطنت در تاریخ انگلیس بود بریتانیا یک قدرت جهانی شد (خورشید هرگز غروب نمیکند). ? - لیلی و مجنون شاعر برجسته ایران، نظامیگنجوی، شهرت خود را مدیون شعر عاشقانه اش لیلی و مجنون که از یک افسانه عربی الهام گرفته، میباشد. لیلی و مجنون یک تراژدی درمورد عشق نافرجام است. این داستان برای قرنها نقل و بازگو شده است و در نسخ خطی و حتی روی سرامیکها نگاشته شده است. عشق لیلی و قیس به دوران مدرسه شان برمیگردد. عشق آنها کاملاً قابل مشاهده بود اما آنها از آشکارشدن عشقشان جلوگیری میکردند. قیس به دلیل تهیدستی خود را به بیابانی تبعید کرد تا میان حیوانات زندگی کند. او از خوردن غفلت میکرد و بسیار لاغر شده بود. به دلیل همین رفتارهای عجیب و غریب او، به وی لقب دیوانه دادند. او با عربهای بادیه نشین دوستی میکرد. آنها به قیس قول داده بودند لیلی را طی ستیز و زد و خوردی نزد او بیاورند. در طی این زد و خورد قبلیه لیلی شکست خورد اما پدر لیلی به دلیل رفتارهای مجنون وار قیس با ازدواج آنها مخالفت کرد و بالاخره لیلی با شخص دیگری ازدواج کرد. پس از مرگ همسر لیلی، بادیه نشینها جلسه ای بین لیلی و مجنون ترتیب دادند اما آنها هیچ وقت کاملاً با هم آشتی نکردند. فقط بعد از مرگشان هر دو کنار هم دفن شدند. ? - شاه جهان و ممتاز محل در سال ???? دختری جوان، به نام ارجمند بانو، با فرمانروای امپراتور مغول، شاه جهان ازدواج کرد. ارجمند بانو یا ممتاز محل ?? فرزند به دنیا آورد و همسر مورد علاقه شاه جهان شد. بعد از مرگ ممتاز محل در ???? امپراتور بسیار غمگین شد و تصمیم گرفت مقبره ای برای او بسازد. او بیست هزار کارگر و ده هزار فیل را استخدام کرد و نزدیک به ?? سال طول کشید تا مقبره تاج محل کامل شد. شاه جهان هرگز قادر نبود تا سنگ سیاه مقبره را که طراحی کرده بود کامل کند. او توسط پسرش عزل شد و در قلعه قرمز آگرا زندانی شد و ساعتهای تنهایی خود را به تماشای رودخانه جاونا در مقبره ممتاز محل میگذراند. او سرانجام در کنار معشوقش در تاج محل به خاک سپرده شد.
شاید عجیبترین این شایعات – که رواج آن تاکنون در سایر انتخاباتها وجود نداشته است-طرح امکان ترور کاندیداهای این انتخابات می باشد که در قالب تحلیلهای مختلف بیان میشود به طوری که پس از طرح ترور احمدینژاد توسط برخی از رسانههای صهیونیستی که در نشریات داخل هم بازتاب فراوانی داشت برای اولین بار نشریه پرتو سخن وابسته به موسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی(ره) به ریاست آیت الله مصباح یزدی بحث ترور را به صورتی گذرا و در قالب یک تحلیل مطرح کرد که هیچ بازتابی نداشت.این هفته نامه در سرمقاله شماره466خود که به قلم قاسم روانبخش نگاشته شد آورده بود که ترور رییس جمهور که طرح آن توسط صهیونیستها مطرح شده در صورت عملی شدن به اصلاح طلبان کمک میکند که پیروز انتخابات باشند.
شریعتمداری همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود از کسانی که نسبت به این جریان واکنش نشان داده اند انتقاد نمود: «باید از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً از مجمع روحانیون مبارز پرسید، چرا از هشدار کیهان عصبانی شده اید؟ آیا «آمریکا» را تروریست نمی دانید و به همین علت، از این که کیهان به ساحت مقدس!! عموسام نسبت تروریسم داده است، فریاد وا اخلاقا! برآورده اید؟! و یا، از این که هشدار کیهان، نقشه احتمالی آمریکا را نقش برآب کرده است، عصبانی شده اید؟ و یا خدای نخواسته، از این رخداد احتمالی چندان هم بدتان نمی آید!! و...»
ه گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ سرمقاله روز پنجشنبه (24 بهمن ماه) روزنامه کیهان که در آن از احتمال ترور سید محمد خاتمی توسط «اصلاحطلبان تندرو» سخن گفته شده و سرنوشت بینظیر بوتو مورد اشاره قرار گرفته بود؛ با واکنش شدید حامیان آقای خاتمی مواجه شد. این واکنشها از اظهارات عبدالواحد موسوی لاری وزیر اسبق کشور که خواستار «برخورد» دستگاه قضایی شده بود فراتر رفت و به آن جا رسید که مجمع روحانیون مبارز نیز در بیانیهای شداد و غلاظ خواستار برکناری مدیران روزنامه کیهان شد. مجمع روحانیون در این بیانیه بیسابقه هشدار داد که طرح مساله «ترور فیزیکی» خاتمی آن هم از سوی یک روزنامه حامی دولت؛ «حتی اگر صرفاً در حد تهدید و فاقد پسزمینههای فعلی و عملی باشد نیز نمیتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد». این نهاد روحانی اصلاحطلب ضمن انتقاد شدید از عملکرد روزنامه کیهان از «عناصر فهیم و معتدل جناح اصولگرا» خواست که «عواقب افراطیگرایهای گردانندگان کیهان را مورد توجه قرار داده و با هر روشی که خود صلاح میدانند، به تغییر ادارهکنندگان این رسانه به ویژه سرمقاله نویس گستاخ آن همت گمارند».
یک روز پس از بیانیه مجمع روحانیون که مقاله روزنامه کیهان را نشانهای از «عمق و ژرفای عصبانیت بخشهای افراطی و رادیکال» میدانست؛ حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان با انتشار مقالهای در شماره امروز شنبه کیهان به میدان آمد تا هم از سرمقاله روز پنجشنبه دفاع کرده باشد و هم بازیای که خود کلید زده بود را وارد فاز تازهای کند.
رسانههای نزدیک به آقای خاتمی از جمله روزنامه اعتماد؛ سرمقاله روز پنجشنبه کیهان را «صریح ترین و بیسابقه ترین پیام مخالفان بازگشت اصلاح طلبان به قدرت» ارزیابی کردند و تاکید کردند که این پیام از «فاز تخریب عبور کرده و وارد مرحله تهدید شده است». این رسانهها همچنین سرمقاله مزبور را «تهدید به ترور» خاتمی خواندند و ادعا کردند کهاین مقاله نشان میدهد طیف همسو با روزنامه کیهان از «هیچ اقدامی» برای جلوگیری از بازگشت خاتمی به قدرت خودداری نخواهد کرد. یکی از رسانههای حامی آقای خاتمی یعنی روزنامه سرمایه نیز با گوشه و کنایهای معنادار هشدار داد که مسئولان امنیتی مراقب باشند این پیشگویی روزنامه کیهان نظیر برخی دیگر از پیشگوییهایش علیه اصلاحطلبان به واقعیت نپیوندند که در این صورت ضربهای اساسی به کشور وارد خواهد شد. این در حالی است که آقای شریعتمداری در نوشته امروز شنبه خود؛ نه تنها تمام این تحلیلها را رد کرد که یادآور شد بابت هشداری که در زمینه حفاظت از جان آقای خاتمی داده است؛ اتفاقاً باید مورد تشویق هم قرار گیرد.
شریعتمداری در بخشی از مقاله خود که پاسخی است به انتقادات دو روز اخیر، مینویسد: «آیا حفاظت از شخصیتهای نظام برای پیشگیری از ترور فیزیکی آنها نیست؟ بدیهی است که پاسخ این سوال مثبت است و اگر بیم از ترور فیزیکی نبود، بهره گیری از تجهیزات فراوان و محافظان ورزیده و کارآزموده برای حفاظت از آنان معنا و مفهومی نداشت. حال اگر یک روزنامه -مثلاً کیهان- درباره احتمال ترور فیزیکی یکی از شخصیتهای نظام هشدار بدهد، باید مورد ملامت و اعتراض قرار گیرد، یا به خاطر این هشدار باید تشویق شود؟ پاسخ این سوال هم کاملاً روشن است و بدیهی است که باید از هشداردهنده- در اینجا روزنامه کیهان- قدردانی و تشکر شود».
مدیر مسئول کیهان در ادامه افزوده است: «خب! حالا سوال بعدی این است که چه کسانی از این هشدار عصبانی شده و دست و پای خود را گم میکنند؟ جواب این سوال هم خالی از ابهام و بسیار بدیهی است چرا که فقط سه دسته از این هشدار عصبانی خواهند شد: اول؛ کانونی که قصد ترور داشته است و با هشدار کیهان، نقشه خود را نقش برآب میبیند. دوم؛ کسانی که زلف خود را با کانون ترور کننده گره زده اند و از این که کانون یاد شده تروریست معرفی شود، حیثیت سیاسی خود را بر باد رفته تلقی میکنند. و سوم؛ کسانی که به هر علت و انگیزه از شخصیتی که نسبت به ترور او هشدار داده شده است، دل خوشی ندارند و ترجیح میدهند احتمال ترور او مطرح نشود تا تروریستها با خیال راحت نقشه خود- که آرزوی دسته اخیر نیز هست- را به اجرا درآورند».
وی با اشاره به سرمقاله روز پنجشنبه کیهان نوشته است: «نویسنده کیهان با اشاره به ماهیت تروریستی آمریکا و هویت وابسته برخی از مدعیان اصلاحات، هشدار داده است که بعید نیست آمریکاییها بعد از ناامیدی از پیشبرد اهدافشان توسط آقای خاتمی، دست به ترور فیزیکی ایشان بزنند، همانگونه که با بی نظیر بوتو در پاکستان چنین کردند. خب! کجای این هشدار، «ضداخلاقی»! «تهدیدآمیز!» «گستاخانه»! و چنین و چنان است که اعصاب مدعیان اصلاحات را به هم ریخته و به جار و جنجال واداشته است؟! تا آنجا که مجمع روحانیون مبارز علیه روزنامه کیهان «بیانیه رسمی»! و بلندبالایی صادر کرده و آسمان و زمین را به هم دوخته است که وا دموکراسیا! وا اخلاق مطبوعاتیا! وا...وا...؟! مگر چه شده است؟!». [علامتهای تعجب و سئوال متعلق به خود نویسنده کیهان است]
مدیر مسئول روزنامه کیهان افزوده: «باید از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً از مجمع روحانیون مبارز پرسید، چرا از هشدار کیهان عصبانی شدهاید؟ آیا «آمریکا» را تروریست نمی دانید و به همین علت، از این که کیهان به ساحت مقدس!! عموسام نسبت تروریسم داده است، فریاد وا اخلاقا! برآوردهاید؟! و یا، از این که هشدار کیهان، نقشه احتمالی آمریکا را نقش برآب کرده است، عصبانی شدهاید؟ و یا خدای نخواسته، از این رخداد احتمالی چندان هم بدتان نمی آید!! و...»
وی ادامه داده: «البته کیهان علت اصلی عصبانیت برخی از اطرافیان آقای خاتمی را میداند و درآیندهای نزدیک با ذکر اسناد غیرقابل انکار به آن اشاره میکند. راستی مگر افرادی نظیر رامین جهانبگلو،هاله اسفندیاری، شائول بخاش، کیان تاجبخش و... جاسوسان شناخته شده «موساد» و «سیا» نیستند؟ و مگر همه آنها با آقایان مدعی اصلاحات در ارتباط پنهان و آشکار نبوده اند؟! آیا میتوانند این اسناد آشکاری را که از ارتباط تنگاتنگ برخی اطرافیان آقای خاتمی و شماری از مدعیان اصلاحات با جاسوسان حرفهای یاد شده حکایت میکند را انکار کنند؟! بدیهی است که نمی توانند. راستی حضور برخی از مدعیان اصلاحات با توجه به روابط نزدیک آنها با جاسوسان موساد و سیا، در اطراف آقای خاتمی نگران کننده نیست؟! هست! پس چرا نعل وارونه میزنند؟!»
آقای شریعتمداری در پایان نوشته است: «افراطیون وابسته میخواهند شخصیت آقای خاتمی را فدای اهداف گروهی و حزبی خود کنند و با همین انگیزهایشان را به میدان آورده اند و اکنون بیم آن دارند قبل از موعدی که خود برای کنار زدن او تدارک دیده اند، نوشتههای کیهان، ایشان را متوجهاین ترفند کند. در این باره گفتنیهای دیگری نیز هست که میگذریم، اما سخنی با عزیزان مجمع روحانیون مبارز در میان است و آن، این که؛ ساده اندیشی نکنید و فریب جماعتی را که سابقه شناخته شده و مستندی از وابستگی آنها به بیگانگان در دست است، نخورید شما با آنها هم سنخ نیستید».