در انتظار نگاهت... - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

چه روزگار درازی
در انتظار تو بوده ام
بنشین و
مرا پاک کن
از گرد آفتاب پوک
که بر سر من باریده است
چه روزگار درازی
در انتظار دست های تو بوده ام.
آرامتر!
این تندیس غبار
به سر انگشتی
فروخواهد ریخت،
دست از من بدار
می خواهم تو را
 از جان بنگرم
 زان پیشتر
که به لرزش آهی
 خاکستر شوم...

شمس لنگرودی


نوشته شده در چهارشنبه 88/7/15ساعت 12:43 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس