یادداشت های یه آسمونی
خسته تر از صدای من، گریه بی صدای تو رفتی و آشنای تو، بی تو غریب ماند و بس طعنه به ماجرا بزن، اسم مرا صدا بزن تکیه به شانه ام بده، دل به ترانه ام بده خسته تر از صدای من، گریه بی صدای تو یکسره فتح می شود، با تو اگر خطر کنم شب شکن صد آینه، با شب من چه می کنی؟ وقت غروب آرزو، بُهت مرا نظاره کن بی تو چه فرق می کند، زنده و مرده بودنم خسته تر از صدای من، گریه بی صدای تو رفتی و آشنای تو، بی تو غریب ماند و بس
حیف که مانده پیش من، خاطراه ات بجای تو
قلب شکسته اش ولی، پاک و نجیب ماند و بس
قلب مرا ستاره کن، دل به ستاره ها بزن
راوی آوراه گی ام، راه به خانه ام بده
حیف که مانده پیش من خاطراه ات، بجای تو
سایه عشق می شوم، با تو اگر سفر کنم
این همه نور داری و ، صحبت سایه می کنی
با تو طلوع می کنم، ول وله ی دوباره کن
کاش خجل نباشم از، زخم نخورده بودنم
حیف که مانده پیش من، خاطراه ات بجای تو
قلب شکسته اش ولی، پاک و نجیب ماند و بس
< این ترانه نمی دانم مال کیه؛ اما دوستش دارم. >