یادداشت های یه آسمونی
هر شب که شریک غربت فانوسم
از داغ تو می چکد گل افسوسم
صد بار تو را اه کشیدم از دل
یک بار بیا تا نکنی مایوسم
آدینه ی دیگری به تکرار گذشت
من ماندم و رویای پر از کابوسم
تو ساحل سبز آبی آرامی
من قایق گمگشته ی اقیانوسم
دیباچه ی عشق ومعنی شور تویی
من واژه ای گنگ و پوچ این قاموسم
این هفته بیا، و گرنه تا جمعه ی بعد
در پیچ و خم غربت خود می بوسم
دستان مرا بگیر ای دست تو سبز
از روی ادب پای تو را می بوسم
نوشته شده در سه شنبه 87/12/13ساعت
11:32 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |