یادداشت های یه آسمونی
هیچکس منتظر خواب تو نیست که به پایان برسد لحظه ها می آیند، سالها می گذرد و تو در قرن خودت می خوابی هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دگران مگر اندیشه و علم مگر انگیزه و عشق مگر آیینه و صلح و تقلا و تلاش ... بخت از آن کسی است که مناجات کند با کارش و در اندیشه ی یک مسئله خوابش ببرد و کتابش را بگذارد در زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مسئله را باز با شادی یک مسئله بیدار شود...!
نوشته شده در دوشنبه 87/11/28ساعت
4:46 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |