یادداشت های یه آسمونی
از ازدحام کوچه ی خوشبخت بگذریم از گرمی تن تو و این تخت بگذریم فردا که پشت بام پر از قاصدک شده است از بندهای ساکت و بی رخت - بگذریم حالا که خواجه شیراز هم رضایت داد دیگر نمی شود که از این بخت بگذریم دستی به جام باده و دستی به زلف یار با هم از این زمانه ی سرسخت بگذریم..
نوشته شده در چهارشنبه 87/11/23ساعت
9:2 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |