یادداشت های یه آسمونی
رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم تا دوست را به یاری نخوانیم، یاد "تنهایی" را در سرت زنده میکند
برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند
طعم توفیق را می چشاند
و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن
و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند
"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است
" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است
و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم
دکتر علی شریعتی
نوشته شده در سه شنبه 87/11/22ساعت
2:34 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |