یادداشت های یه آسمونی
قرآن کریم همچنین به فرد مستبد، جامعه استبداد زده و حکومت استبدادى، ضمن بررسى اعمال فرعون و اطرافیانش، مىپردازد. قرآن کریم فهرست دیگرى از اَعمال طغیان گرایانه آنها را چنین بر مىشمارد: 1. جلوگیرى دیگران از فرمانهاى الهى به گونهاى که ایمان آوردن مردم به موسى را منوط به اجازه خود مىداند: «فرعون گفت: آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟!...»؛29 2. برترى جویى: «موسى با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برترىجویى کردند...30؛ 3. سبک و خوار شمردن مردمان: «(فرعون) قوم خود را سبک شمرد و در نتیجه از او اطاعت کردند»31؛ 4. ستمگرى به دیگران: «و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا، خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش».32 نمونههایى از ستمگرىهاى فرعون در قرآن بیان شده است، اعمالى چون اسرافگرى،33 شکنجه مردم خود: «و (به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به قریش گفت: نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید، زمانى که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایى بخشید، همانها که شما را به بدترین وجهى عذاب مىکردند؛ پسرانتان را سر مىبریدند و زنانتان را (براى خدمتکارى) زنده مىگذاشتند»،34 گمراه کردن آنها: «موسى گفت: پروردگارا، تو فرعون و اطرافیان او را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا دادهاى، پروردگارا، در نتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند. پروردگارا، اموالشان را نابود کن»35 و ناتوان کردن آنها: «فرعون در زمین برترى جویى مىکرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى تقسیم مىکرد، گروهى را به ناتوانى مىکشاند».36 به این ترتیب، قرآن کریم برخى ویژگىهاى شخصیت مستبد، جامعه استبداد زده و حکومت استبدادى را بیان مىکند: بر اساس آموزههاى قرآنى، استبداد در فرد یا جامعه یا حکومت، پیرامون چنین معیارهایى مىچرخد که جامعه استبداد زده جامعهاى است که به جاى خدا محورى بر اساس «انسان محورى» فرد مستبد یا بر اساس خود بنیاد انگارى جمعى به پا شده است. چنین حکومتى یا جامعهاى اجازه خروج مردم خود را از سیطره انسانى به سیطره الهى نمىدهند، فرهنگ برترى جویى میان حکمرانان و مردم از یک سو، و میان طبقات مختلف مردم نسبت به هم از سوى دیگر، و میان لایههاى مختلف حکومت از دیگر سو به شدت رواج دارد. در جامعه استبداد زده، خوار شمردن و سبک انگاشتن مردم امرى رایج است، ستمگرى به شهروندان شایع، مصرف مسرفانه به عنوان یک فرهنگ، برقرارى نظام پلیسى توأم با رعب و وحشت، گمراه کردن مردمان به شیوههاى مختلف تبلیغاتى، اطلاعاتى، مالى و ... به وضوح دیده مىشود و در آن به سبب نوع مدیریت مستبدانه، مردمان ناتوان نگاه داشته مىشوند، چرا که ضعف مردم در ابعاد مختلف پایههاى حکومت استبدادى را تقویت مىکند. قرآن کریم همچنین در توضیح اعمال مستبدانه اقوام لوط، نوح، اصحاب رأس، قوم تُبَّع، اصحاب ایکه، مشرکان هم عصر پیامبر، اهل کتاب و منافقان و برخى از مسلمانان، دوباره به ملاکهاى اشاره شده درباره قوم فرعون اشاره مىکند.37