یادداشت های یه آسمونی
غم ، واژه ای بی مفهوم *******************************
که سراسر همه عمر
در پی هر کس و ناکس به مریدی می رفت
گویمش :ای غم بیچاره درمانده درد
مگر از عمر فلک چندی باقی هست
که مراد توی درمانده درد
من مفلوک گریبان گره با درد شوم
گرهی از سر آن بود و نبود
تو بدنبال مرادی بِه از این درد بگرد
گویمش درد به عشق درد بی درمانی است
غم زبان را بگشود
باصدایی که دو عالم همه آن را بشنود
مطلبی زمزمه کرد
درد آن بود و نبود ،درد بی درمانی است
نوشته شده در شنبه 87/7/20ساعت
10:41 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |