یادداشت های یه آسمونی
مه را یارای مقابله با دل نا خدا نیست مه ز دوری و فراق ها می داند او اغازین ره عشق را دیده بارها شنیده ان که می خواهد بماند در کنار مه تا رویای ارزوها هنوز گام بر نداشته اما مه می داند که او گام بر خواهد داشت پلاک عشق برای او رازی است سر به مهر گر خواهی ماوای ان راز را بجویی اهسته نجوا کن عشق را برای مه برای او که دوست دارد هم راز نفس های تو باشد
نوشته شده در جمعه 87/7/19ساعت
5:23 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |