خدایا در کلبه محقر درویشان انچنان چیزیست که در بارگاه ملکوتی تو - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

امشب که سقف بی ستاره اطاقم بر سرم سنگینی میکند ماندهام که از چه بنویسم از انهایی که درروز با من بودند و امروز  رفته اند و یا از تو که همیشه حرفهایی مرا می خوانی؟ از چه بنویسم؟از اسمانی که همیشه در حال عبور است یا از دلی که سوتو کور است؟از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟از خاطراتی که با تو در باران خیس شد؟یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟از چه بنویسم از نامه های که هیچو قت بسویت نفرستادمیا از ترانهای که هرگز برایت نخواندم؟ از چتری که هرگز زیر ان نایستادیم یا ار بدرودی که هرگز بر زبان نیاوردیم؟من عاشق بیابانی هستم که هرگز قسمت نشد با هم در ان قدم بزنیم من دل بسته درختی هستم که فرصت نشد اسممان را رویش حک کنیم.من منتظر پنجرهای هستم که عطر تو را دو باره بمن نشان دهد. من دیوانه ی ساقه یک پر سیاوشانم که اولین بار در خواب سپید تو رویید.ای عشق نا گزیر اگر قرار باشد بنویسم باید در همه ی سطر های دفترم حظور داشته باشی نفسهای تو می تواند برگ برگ دفترم را از پاییز پاک کند من بی قرار حرفهای که هزاران سال دیگر در یک بعد از ظهر افتابی با من خواهی گفت من از اولین روز افرینش چشم به راه نگاه جذاب توام کی مرا می بینی

خدایا در کلبه محقر درویشان انچنان چیزیست که در بارگاه ملکوتی تو نیست

چون ما چن تویی در بارگاه داریم و تو چون  خودی در بارگاهت نداری


نوشته شده در پنج شنبه 87/6/28ساعت 10:37 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس