یادداشت های یه آسمونی
و شبی دیگر در هوایی که پر از بی تو بودن است و رویایی در هوای تو. و نم نم باران که صلابت نگاهت را به خاطر می آورد و نسیمی که با الهه سکوت همراه است نوای آمدنت را کسی جز من نتوان شنید. هر چند صدای قدمهایت کمی دیر و سنگین می آید به گوشم ولی هنوز شعر بلند لالاییت را از یاد نبرده ام و هر شب آن را برای خواب تنهاییم می خوانم......