یادداشت های یه آسمونی
گفتم: تو شیرین منی......گفتی: که فرهادی مگر؟.........گفتم: خرابت می شوم........گفتی: که آبادی مگر؟..........گفتم: ندادی دل به من.............گفتی: تو جان دادی مگر؟.........گفتم: ز یادت می روم........گفتی: که در یادی مگر؟...........گفتم: که خاموشم سالها..........گفتی: که فریادی مگر؟...........گفتم: که بر بادم مده..........گفتی: نه بر بادی مگر؟...........
نوشته شده در شنبه 87/5/19ساعت
12:42 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |