یادداشت های یه آسمونی
وقتی میای عشق می باره از اسمون زندگی وقتی میای روشن میشه این خلوت شبونگی وقتی میای صدای تو روحمو زنده می کنه نگاه من توی نگات اهسته خنده میکنه وقتی میای عاشق میشن دقیقه ها و لحظه ها غم راهشو گم میکنه میون موج خنده ها وقتی میای زنده میشم به عشق تو رو میکنم وقتی میری می بارم و این سو و ان سو می کنم وقتی میای هوای من پر میشه از هوای تو تو غربت صدای من جون میگیره صدای تو وقتی میای امدنت منو دیوونه میکنه با رفتنت غم تو دلم میاد و خونه میکنه وقتی میری سنگ صبوربرای من هدیه بیار تا بنشینم به پای تو تو لحظه های بی قرار رفتن تو برای من یه اسمون غم میاره وقتی میری اشکای من شونه هاتو کم میاره
نوشته شده در پنج شنبه 87/5/17ساعت
1:25 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |