یادداشت های یه آسمونی
و در نگاه معصومانه ی تو به انتهای ناباوری های باورم برسم به امیدی که عشق را بپذیرم و تو دست در دستم دادی تا از مرز بودن ها بگذرم و فقط به این بیندیشم که در لانه ی عشق مان که پر از مهر و صمیمیت است دمی بیاسایم امشب خواب من شدی و بیداری پلکهایم همه شکایت از تو را دارند ای مفهوم عشق!به دلیل عشق محکوم ابدی چشمانت شدم
خواستم این بار شاعرانه تر از دیروز به تو سلام دهم
نوشته شده در پنج شنبه 87/5/17ساعت
1:19 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |