عراقی - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیرآشنایی

همه شب نهاده‌ام سر، چوسگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه‌ی گدایی

مژه‌ها و چشم یارم به نظرچنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی

در گلستان چشمم ز چه روهمیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی

سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گلها همه بوی بی‌وفایی

به کدام مذهب این به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که توعاشقم چرایی؟

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟

به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهدریایی

در دیر می‌زدم من، که یکی زدر در آمد
که : درآ، درآ، عراقی، که توهم از آن مایی


نوشته شده در دوشنبه 87/6/11ساعت 6:21 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس