صدایم کن - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

صدایم کن

صدایم کن
من اینجایم
غریبانه
چه تنهایم
صدایم کن
در این غربت بسی خوابیده در چشمم
هزاران خواب و رویاها
که بی تو من نمی یابم
نه فردا را
نه شبها را
نه عشقی بر زبان دارم
نه رویایی
به دنبال هزاران خواب تنهایی
نه طاقت را
که بر ساحل روان دارم
صدایم کن
من اینجایم
به صد اندوه تنهایی
چه ویرانم
نمی دانم چرا
اینگونه بر کنج خرابات دلت من تکیه می دادم
به رویاها
پیام قاصدکها هدیه می دادم
به باران
چهره گرم تو را من بوسه می دادم
خداوندا ....
غریبانه ، چه تنهایم
صدایم کن
که بی تو من نمی یابم
نه رویای شبانگاهی
نه پرواز نگاه منتظر بر چشم تنهایی
و خود را
به صدها غم ، به صد اندوه
چه می بازم
صدایم کن
به تنهایی مرا خواندی
به چشمانت فرا خواندی
و من بر حجم غربتها و اندوهت
چه تنها، آشیانها را بنا دادم
و بر دستان گرمت تکیه می دادم
و از اندوه تلخم صد هزاران قصه می گفتم
که تو پادشه این قصه ها باشی
که تو ساحل به دریای غمم باشم
من اینجایم
از این رویای تلخ دوریت
عمری گریزانم
خداوندا ... رهایم کن
از این اندوه تنهایی رهایم کن
تو می دانی
بر این غربت تو آگاهی
تو می دانی ... چه شبها در پِیَش اشکی روان دارم
چه دردی بر دل خسته نهان دارم
زبان گنگ است از گفتار
زبان خاموش و سنگین است
از حجم غم پندار
صدایم کن
رهایم کن از این غربت ، خلاصم کن
پریشانم.... از اندوه نگاهت بس گریزانم
به چشمان همیشه منتظر
عمری گرفتارم
صدایم کن
ز چشمانت رهایم کن ، خلاصم کن
گریزانم... در این غربت پریشانم
بر این ویرانگی
چه می دانی که من هر شب چه گریانم
از اندوهت خلاصم کن
صدایم کن
فقط یک آن .... نگاهم کن
برای آخرین دیدار
برای آخرین گفتار
به یک لحظه نگاهم کن
برای مرگ این پندار
تو ... تنها آشیان لحظه های من
برای آخرین لحظه
آخرین یاد
نگاهم کن
تو ای یارا ....
عزیز من ....
صدایم کن ....

نوشته شده در شنبه 87/3/4ساعت 11:42 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس