بهمن 1387 - یادداشت های یه آسمونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت های یه آسمونی

در بهاری زیبا که خداوند در احساس جهان جاری بود
و درختان پر از انگیزه برای بودن
من و تو مست بهار
روی آن نیمکت زیر چنار
هر دو چشمانم خیس و دو چشمانت شاد
با صدایی آرام
توی گوشم گفتی دوستت خواهم داشت
من به تو خندیدم و تو سرمست تر از گنجشکان
باز در گوشم گفتی آرام
"فاش می گویم و از گفته خود دلشادم ، بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم"

سیل شد اشکانم و فقط باریدم
تو ولی می خندیدی به همه دلهره های من و چشمان پر از سیلابم
من برایت خواندم
دوستت خواهم داشت
بیشتر از همه آدم ها
بیشتر از دنیا
بیشتر از همه ثانیه ها

رعد و برقی زد و باران بارید
خیس باران بهار و دو چشمانم خیس
و تو آرام به من می گفتی
دوستت خواهم داشت

من به تو خندیدم و تو فریاد زدی
دوستت خواهم داشت

لحظه ها بگذشتند
روزها از پس هم
و تو هر روز به من می گفتی
دوستت خواهم داشت
و دل کوچکم آرام فقط می بارید
و تو لبخند به چشمان سیاهت و دلت قرص تر از ماه ، به من می گفتی
مهربانم ، دوستت خواهم داشت

چند سالی بگذشت
همه گنجشکان مست
و دو چشمانم خیس
می نشینم بی تو
روی آن نیمکت زیر چنار

خبری از تو و چشمانت نیست
خبری از لب خندانت نیست

خسته از ثانیه ها
باز دنبال همان دوستت دارم ها

تو کجایی امروز که بگویی دوستم خواهی داشت
راستی دوستم داری یا خواهی داشت؟

من ولی دوستت می دارم
بیشتر از همه آدم ها
بیشتر از دنیا

نوشته شده در دوشنبه 87/11/28ساعت 8:5 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


آنکه با دانش خود به پیکار با نادانیش برخیزد، به بالاترین خوشبختی می رسد . [امام علی علیه السلام]
نوشته شده در دوشنبه 87/11/28ساعت 7:56 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


هیچکس منتظر خواب تو نیست

که به پایان برسد

لحظه ها می آیند، سالها می گذرد

و تو در قرن خودت می خوابی

هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دگران

مگر اندیشه و علم

مگر انگیزه و عشق

مگر آیینه و صلح

و تقلا و تلاش ...

بخت از آن کسی است که مناجات کند با کارش

و در اندیشه ی یک مسئله خوابش ببرد

و کتابش را بگذارد در زیر سرش

و ببیند در خواب حل یک مسئله را

باز با شادی یک مسئله بیدار شود...!

 


نوشته شده در دوشنبه 87/11/28ساعت 4:46 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


 

شب آرامی بود

 می روم در ایوان، تابپرسم از خود زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم :

زندگی،  راز بزرگی است که در ما جارست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟

هیچ!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را ،  خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است ، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی ، و نه در فردایی

ظرف امروز ، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با ، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک ،

به جا می ماند

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ماهی ، در تنگ

زندگی ، ترجمه روشن خاک است ، در آیینه عشق

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست

زندگی ، پنجره ای باز،  به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور ، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندی ست

زندگی ، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر ، که مرا گرم نمود

نان خواهر ، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست

لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.


نوشته شده در دوشنبه 87/11/28ساعت 2:56 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


آزمودم، مرگ من در زندگی است// چون رهم زین زندگی، پایندگی است»
  • مولوی
  • «پرتوعمر چراغی است که در بزم وجود// به نسیم مژه برهم زدنی خاموش است»
    • صائب تبریزی
  • «پیوند عمر بسته به مویی است هوش دار// غمخوار خویش باش غم روزگار چیست؟»
    • حافظ
  • «خوردن برای زیستن و ذکر کردن است// تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است»
    • سعدی
  • «خورش، مرد را از پی زندگیست// نه خود زندگی بهر چرندگی است»
    • ادیب پیشاوری
  • «دونوبت حذر در خور جنگ نیست// یکی روز مرگ و دوم روز زیست// چو در زینهار قضا خفت تن// به شب نیز بستر به میدان فکن// زبالین و گر مرگ برداشت سر// به سر گو دگر نازبالین مخر»
    • دهخدا
  • «زعمر بر خورد آن‌کس که در جمیع صفات// نخست بنگرد آنگه طریق آن گیرد»
    • حافظ
  • «ز من بشنو غنیمت دان جوانی// دوباره نیست کس را زندگانی»
    • عبید زاکانی
  • «زندگی خواهی کرد همسرم!// و خاطره من چون دود سیاهی// پراکنده می‌شود در باد!// خواهر سرخ گیسوی من!// در قرن بیستم// تلخی مرگ// بیش از یکسال نمی‌پاید.»
    • ناظم حکمت
  • «زندگی کردن من مردن تدریجی بود// آنچه جان کند تنم‚ عمر حسابش کردم»
    • فرخی یزدی
  • «عارف ز ازل تکیه بر ایام نداده است// جز جام، به کس‌دست، چو خیام نداده است// دل جز به سر زلف دلارام نداده است// صد زندگی ننگ به یک نام نداده است»
    • عارف قزوینی
  • «عمر برف است و آفتاب تموز// اندکی ماند و خـواجه غره هنوز»
    • سعدی
  • «عمر کم ، فصل ادب بسیار است// کسب آن کن که تو را ناچار است»
    • عبدالرحمن جامی
  • «مردن آدمی به ناکامی// بهتر از زیستن به بدنامی»
    • امیرخسرو دهلوی
  • «و لیکن پا به دانش نِه در این راه// که علم آمد فراوان، عمر کوتاه»
    • عبدالرحمن جامی

نوشته شده در یکشنبه 87/11/27ساعت 9:41 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


  • «آرزو ریشه? حیات ما است، اگرچه این ریشه? حیات، ما را به‌تدریج می‌سوزاند ولی همین ریشه مایه زندگی است.»
    • ناشناس!!!
  • «آنان که دوستی و محبت را به زندگی خود راه نمی‌دهند،به آ‌‌ن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.»
    • سیسرو
  • «آنان‌که می‌خواهند خوب زندگی کنند باید به حقیقت نزدیک شوند زیرا پس از نیل به این مقام است که می‌توان از غم و اندوه جهان دست‌کشید.»
    • افلاطون
  • «آن‌چه راجع به آثار زندگی باخ برای گفتن دارم: شنیدن، نواختن، عشق‌ورزیدن، محترم‌داشتن و خفه‌شدن است.»
    • آلبرت اینشتین
  • «آن‌که انتظار دارد هر چهارفصل سال بهار باشد، نه خود را می‌شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.»
    • فرانسوا ولتر
  • «آیا سرتاسر زندگی یک قصه مضحک،یک متل باورکردنی و احمقانه نیست.آیا من قصه خود را نمی‌نویسم؟قصه،فقط یک راه فرار برای آرزوهای ناکام است.»
    • صادق هدایت
  • «از نزدیکی به‌کسی که قادر به‌حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست، پرهیز کن.»
    • افلاطون
  • «اگر مذهب، ما را تسلی نمی‌داد، زندگی رقت‌انگیزی داشتیم.»
    • لئو تولستوی
  • «انسان نمی‌تواند به‌تنهایی و برای خود زندگی کند، این مرگ است نه زندگی.»
    • لئو تولستوی
  • «انسان‌ها از کوه سبز زندگی بالا می‌روند تا در قله منجمد آن جان سپارند.»
    • ژان پل
  • «ای امیدهای دوره? زندگی اگر شما نبودید و به روی این حیات پر از مصیبت تبسم نمی‌کردید، بشر چگونه زنده می‌ماند؟»
    • ناشناس
  • «ایده‌ها در زندگی ما نقش اول را دارند، هرکس به اندازه ایده‌هایش می‌ارزد.»
    • ناشناس
  • «با آدمیان زیستن دشوار است، زیرا خاموش ماندن بسی دشوارتر است.»
    • فریدریش نیچه
  • «برای آن‌که بتوان خوب نوشت، باید در یک کشور آزاد زندگی کرد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «بر سر دوراهی‌های زندگی گاهی اتفاق می‌افتد که عاطفه و وظیفه با هم تماس پیدا می‌کنند، کسانی که از عاطفه پیروی نمایند، همیشه از خود مسرور و مشعوفند، ولی مردمی که در این قبیل مراحل، تبعیت عقل و وجدان را ترجیح داده و انجام وظیفه نمایند، غالبأ از کرده خود منفعل و نادمند»
    • فرانسوا ولتر
  • «بسیار شنیده‌ام که می‌گویند، از نوشتارهای دیمقراطیس و افلاطون به‌جای مانده‌است که هیچ شاعر بزرگی بدون اشتیاقی آتشین و اندک بهره‌ای از جنون قادر به زندگی نیست.»
    • سیسرو
  • «به جرأت می‌توان ادعا کرد که زندگانی حقیقی عده‌ای از مشاهیر و رجال بعد از مرگشان شروع شده‌است.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «به‌هنگام عزیمت و در دقایق حساس زندگی، انسان‌هایی که توانایی بررسی ِ اعمال ِ خویش را دارند به اراده‌ای قوی دست می‌یابند.»
    • لئو تولستوی
  • «بی‌عشق زندگی محال است.»
    • افلاطون
  • «تصور این موضوع که سرنوشت بشر می‌تواند با تدابیر عقلانی، تغییر مسیر یابد و راه صواب را در پیش گیرد، زندگی را به‌معنی واقعی ناممکن می‌سازد.»
    • لئو تولستوی
  • «تصور می‌کنم اگر کسی روزی یک ربع ساعت فقط در فکر زندگی خود باشد و بیندیشد که آن را اصلاح کند، هرماه زندگی او بهتر از ماه قبل خواهد شد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «تمام تأکید من نه بر اسم‌ها که بر افعال است؛ تا می‌توانی از اسم‌ها حذر کن. این کار در زبان امکان‌پذیر نیست، ولی در عرصه زندگی می‌توانی. چه، زندگی خود یک فعل است. زندگی یک اسم نیست، واقعاً «زندگی‌کردن» است و نه زندگی.»
    • اوشو
  • «تنها هدف زندگی، رسیدن به‌سعادت و کسب لذت است. رسیدن به لذت و خوشی هدفی است شایسته و درخور ِ حیات. بخشش، صلیب، فداکاری، همه در راستای رسیدن به لذت و خوشحالی قرار گرفته‌اند.»
    • لئو تولستوی
  • «حتی مرگ نیز بر شیرینی طعم حیات می‌افزاید زیرا ما را نسبت به زندگانی وابسته و علاقمند می‌سازد.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «خدا، امید و خواب را برای جبران غم‌های زندگی به ما ارزانی داشته‌است.»
    • فرانسوا ولتر
  • «خوشبختی در دنیا وجود ندارد، زندگی ما عبارت است از محاکمه یا تنبیه کردن و یا پاداش گرفتن و یا انجام اعمال احتیاطی.»
    • فرانسوا ولتر
  • «در بازی زندگی، انسان ابتدا گول‌خور است و در پایان، گول‌زن؛ به عبارت دیگر او بره به دنیا می‌آید و روباه از دنیا می‌رود.»
    • فرانسوا ولتر
  • «در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.»
    • صادق هدایت
  • «در زندگی وضعی نیست که انسان نتواند به آن خو بگیرد، به ویژه هنگامی که ببیند همه اطرافیانش آن را پذیرفته‌اند.»
    • لئو تولستوی
  • «در عشق زیستن بزرگترین نبرد زندگی است. عشق بیش از هر تلاش انسانی دیگر، یا هر احساس عاطفی دیگر، نیاز به ظرافت، انعطاف‌پذیری، حساسیت، درک، پذیرش، شکیبایی و تحمل و دانش و قدرت دارد.»
    • لئو بوسکالیا
  • «در هنر هم مانند زندگی فقط آزادی و ترقی است.»
    • لودویگ وان بتهوون
  • «دو چیز برای من به معنای زندگی است: آزادی و بانویی را که دوست دارم.»
    • فرانسوا ولتر
  • «زندگی خانوادگی شرکتی است که هرچه سهم دوشریک در آن بیشتر باشد، قدرت آن شرکت و پایداری آن بیشتر خواهد بود.»
    • سعید نفیسی
  • «زندگی مانند کودکی است که اگر می‌خواهید به خواب نرود، پیوسته باید او را سرگرم داشت.»
    • فرانسوا ولتر
  • «زندگی وابستگی متقابل است. هیچ‌کس مستقل نیست. حتی برای لحظه‌ای نمی‌توانی تنها زندگی کنی. به حمایت تمام هستی نیازمندی، هر آن دَم است و بازدَم. نه این یک پیوند نیست، این وابستگی متقابل محض است.»
    • اوشو
  • «سختی‌ها و ناراحتی‌ها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشوئی است، زیرا رنج و محنت، اخلاق واقعی زن و مرد را آشکار می‌سازد.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «سعادت جز رؤیا چیز دیگری نیست، فقط ظاهرأ حقیقت دارد، چه وقتی انسان می‌خواهد مقدار زندگی را حساب کند نباید اندازه لذات را بسنجد بلکه باید تألماتی را که از آنها رهایی یافته‌است در نظر بگیرد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «سعادت وکامیابی در زندگانی تابع حوادث نیست، بلکه از خود ما منشاء می‌گیرد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «شاهزاده خانم عزیز ِمن آریانه: اگر بگویند که من انسانم این پیشداوری است. اما در میان انسان‌ها نیز زندگی کرده‌ام و با هرچه که انسان‌ها احساس می‌کنند آشنا هستم از چیزهای کوچک تا بزرگ.»
    • فریدریش نیچه
  • «شهامت به معنای زندگی در پیوند با دیگران و در عین حال مستقل باقی‌ماندن است. انسان نوین، انسان با شهامت خواهد بود.»
    • اوشو
  • «شیرین‌ترین چیز در زندگی، عشق زن پاکدل به شوهرش می‌باشد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «طوری زندگی کن، انگاری فردا خواهی مرد، طوری کار کن، انگاری هیچ‌گاه نخواهی مرد.»
    • هراس
  • «طول عمر انسان از روی اعمال و افکار او سنجیده می‌شود، نه از تعداد سال‌هایی که زندگی می‌کند.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «عشق و سختی بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است.»
    • ساموئل اسمز
  • «کتاب خوب در حکم ضریح و مدفن جاودانی حیات انسانی است زیرا زندگی حقیقی چ بشری فقط عبارت از تفکر است و افکار نیز در صفحات کتب پایدار و جاوید می‌ماند. بنابراین کتاب‌های خوب گنج‌های شاهواری از اندرز و کلمات حکیمانه است.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «کسی که از مرگ می‌ترسد، از زندگی هم می‌ترسد.»
    • فرانسوا ولتر
  • «مجردی و قلندری را مایه شادمانی و اصل زندگانی دانید!»
    • عبید زاکانی
  • «نوشتن شعر را هیچ‌گاه کنار نگذاشتم. من در شعر رابطه‌ام را با زمان و زندگی نوین مردمم یافتم.»
    • آنا آخماتووا
  • «واگیر زندگی کنونی و گذشته را در پرتو قوی بینشی برای نگریستن به گستره پرت غیرمعمول، ارجاع می‌داد. از این روست که وی یک آسان‌ساز در دنیا ست.»
    • فریدریش نیچه
  • «هرشخصی دو بار می‌میرد، یک بار آنگاه که عشق از دلش می‌رود و بار دیگر زمانی که زندگی را بدرود می‌گوید، اما وداع با زندگی در برابر مرگ عشق، ناچیز است.»
    • فرانسوا ولتر
  • «هرکه دیر جنبید، زندگی می‌جنباندش.»
    • میخائیل گورباچف
  • «همسر خوب بهترین یاور در صحرای سنگلاخ و پرمخاطره? زندگی است.»
    • ساموئل اسمایلز
  • «هنر، تلخی‌های زندگی را افزون می‌سازد و این تلخی‌ها، زندگی را شیرین می‌کند.»
    • شوپن 
  • «یک زندگی را وقتی می‌شود با خوشبختی قرین دانست که شروعش با عشق باشد و ختمش با جاه‌طلبی.»
    • لئو بوسکالیا

نوشته شده در یکشنبه 87/11/27ساعت 9:37 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


                                               

از ازدحام کوچه ی خوشبخت بگذریم

از گرمی تن تو و این تخت بگذریم

فردا که پشت بام پر از قاصدک شده است

از بندهای ساکت و بی رخت - بگذریم

حالا که خواجه شیراز هم رضایت داد

دیگر نمی شود که از این بخت بگذریم

دستی به جام باده و دستی به زلف یار

با هم از این زمانه ی سرسخت بگذریم..


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/23ساعت 9:2 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


اسلام را چنان وصف کنم که کس پیش از من نکرده است . اسلام گردن نهادن است و گردن نهادن یقین داشتن ، و یقین داشتن راست انگاشتن ، و راست انگاشتن بر خود لازم ساختن ، و بر خود لازم ساختن انجام دادن ، و انجام دادن به کار نیک پرداختن . [نهج البلاغه] 
نوشته شده در سه شنبه 87/11/22ساعت 4:57 عصر توسط وحید نظرات ( ) | |


لحظات را گذراندیم که به خوشبختی برسیم

 غافل از اینکه لحظات همان خوشبختی اند


نوشته شده در سه شنبه 87/11/22ساعت 2:38 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


خداوندا

 اگر روزی بشر گردی

 ز حال ما خبر گردی

 پشیمان می شوی از قصه خلقت

 از این بودن از این بدعت

 خداوندا

نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا

چه دشوار است

 چه زجری می کشد آنکس که انسان است

و  از احساس سرشار است


نوشته شده در سه شنبه 87/11/22ساعت 2:37 صبح توسط وحید نظرات ( ) | |


<      1   2   3   4   5      >

فال عشق

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس